🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋

💫 ♡چه باشد شعر؟! آهِ سینه سوزی کز جگر خیزد! جلال‌الدّین‌ میر‌آفتابی♡ 💫

🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋 | شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

✍️ شعر همیشه خوب
🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋 💫 ♡چه باشد شعر؟! آهِ سینه سوزی کز جگر خیزد! جلال‌الدّین‌ میر‌آفتابی♡ 💫

( حافظ شیرازی ) 🖤•ز یاد بردنت ای آشنایِ من، سخت است•🖤

به تیغم گَر کُشد دستش نگیرم
وگر تیرم زَنَد منّت پذیرم

کمانِ ابرویت را گو بزن تیر
که پیشِ دست وُ بازویت بمیرم

غمِ گیتی گر از پایم درآرد
به جُز ساغر که باشد دستگیرم؟

برآی ای آفتابِ صبحِ امّید
که در دستِ شبِ هجران اسیرم

به فریادم رَس ای پیرِ خرابات
به یک جُرعه جوانم کن که پیرم

به گیسویِ تو خوردم دوش سوگند
که من از پایِ تو سَر بر نگیرم

بسوز این خرقهٔ تقوا تو حافظ
که گر آتش شَوَم در وی نگیرم
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه بیستم مهر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•همۀ روز را در انتظارِ كلامى از تو گذراندم آپامه•🖤

برو به کارِ خود ای واعظ این چه فریادَست
مرا فِتاد دِل از ره، تو را چه اُفتادَست؟

میانِ او که خدا آفریده است از هیچ
دقیقه‌ ایست که هیچ آفریده نَگشادَست

به کام تا نرساند مرا لبش، چون نای*
نصیحتِ همه عالم به گوشِ من بادَست

گدایِ کویِ تو از هشت خُلد، مستغنیست
اسیرِ عشقِ تو از هر دو عالم آزادَست

اگر چه مستیِ عشقم خراب کرد ولی
اساسِ هستیِ من زان خراب، آبادَست

دلا مَنال زِ بیداد وُ جورِ یار که یار*
تو را نصیب همین کرد وُ این از آن دادَست

برو فَسانه مخوان وُ فُسون مدم حافظ
کز این فسانه وُ افسون مرا بسی یادَست
🌷

پ.ن:

به تیغم گَر کُشد دستش نگیرم
وگر تیرم زَنَد منّت پذیرم

کمانِ ابرویت را گو بزن تیر
که پیشِ دست وُ بازویت بمیرم

برآی ای آفتابِ صبحِ امّید
که در دستِ شبِ هجران اسیرم

به گیسویِ تو خوردم دوش سوگند
که من از پایِ تو سَر بر نگیرم - حافظ شیرازی -
🖤


فَلک کارِ مَرا اَفکند با نامهربان ماهی

که نَتوان مهربان کردن دلِ نامهربانش را - فروغی بسطامی - 🖤


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه بیستم مهر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•از بوسه ای که با تو نداشته ام، لب‌ هایم در آتش اند آپامه•🖤

گداخت جان که شود کارِ دِل تمام وُ نشد
بسوختیم در این آرزویِ خام وُ نشد

به لابه گفت شبی میرِ مجلسِ تو شوم
شدم به رغبتِ خویشش کمین غلام وُ نشد

پیام داد که خواهم نشست با رندان
بشد به رندی وُ دُردی کشیم نام وُ نشد

رواست در بَر اگر می‌ تَپَد کبوترِ دِل
که دید در رهِ خود تاب وُ پیچِ دام وُ نشد

بدان هوس که به مستی ببوسم آن لبِ لعل*
چه خون که در دلم اُفتاد همچو جام وُ نشد

به کویِ عِشق مَنِه بی دلیلِ راه، قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام وُ نشد

فغان که در طلبِ گنج نامهٔ مقصود
شدم خرابِ جهانی زِ غَم تمام وُ نشد

دریغ وُ درد که در جست و جویِ گنجِ حضور
بسی شدم به گدایی بَرِ کِرام وُ نشد

هزار حیله برانگیخت حافظ از سرِ فکر
در آن هوس که شود آن نگار رام وُ نشد
🌷

پ.ن:

به کام تا نرساند مرا لبش، چون نای
نصیحتِ همه عالم به گوشِ من بادست

دلا مَنال زِ بیداد وُ جورِ یار که یار
تو را نصیب همین کرد وُ این از آن دادَست
(حافظ شیرازی) 🖤


و گویی صحبت با تو موسیقیِ آرامی است که قلبِ من به آن گوش می دهد. 🖤


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه بیستم مهر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•خیالت در چَشمم و یادت وردِ زبانم و جایت در جانِ من است•🖤

مژدهٔ وصلِ تو کو کز سرِ جان برخیزم
طایرِ قُدسم وُ از دامِ جهان برخیزم

به ولایِ تو که گر بندهٔ خویشم خوانی
از سرِ خواجگیِ کون وُ مکان برخیزم

یا رب از ابرِ هدایت بِرَسان بارانی
پیشتر زان که چو گَردی زِ میان برخیزم

بر سرِ تربتِ من با مِی وُ مُطرب بنشین
تا به بویت زِ لحد رقص کُنان برخیزم

خیز وُ بالا بنما ای بُتِ شیرین حرکات
کز سرِ جان وُ جهان دست فشان برخیزم

گرچه پیرم تو شَبی تنگ در آغوشم کَش
تا سحرگه زِ کنارِ تو جوان برخیزم

روزِ مرگم نفسی مهلتِ دیدار بده
تا چو حافظ زِ سرِ جان وُ جهان برخیزم
🌷

🎵
نوازنده سه تار و سرپرست گروه: جلال ذوالفنون
با صدای: حسام الدین سراج؛ سال انتشار: ۱۳۸۶
🎼 دانلود تصنیف ساز و آواز راست پنجگاه با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، زنده یاد استاد جلال ذوالفنون (آهنگساز) 🇮🇷 ، دکتر سیّد حسام الدّین سراج (خواننده) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•خوش آن‌ شبی که در آغوش گیرمش تا روز•🖤

ای دِل گر از آن چاهِ زَنَخدان به درآیی
هر جا که روی زود پشیمان به درآیی

هُش دار که گر وسوسهٔ عقل کنی گوش
آدم‌ صفت از روضهٔ رضوان به درآیی

شاید که به آبی فلکت دست نگیرد
گر تشنه‌ لب از چشمهٔ حیوان به درآیی

جان می‌ دهم از حسرتِ دیدارِ تو چون صبح*
باشد که چو خورشیدِ درخشان به درآیی

چندان چو صبا بر تو گمارم دم همّت
کز غنچه چو گُل خرّم وُ خندان به درآیی

در تیره شبِ هجرِ تو جانم به لب آمد*
وقت است که همچون مَهِ تابان به درآیی

بر رهگذرت بسته‌ ام از دیده دو صد جوی
تا بو که تو چون سروِ خرامان به درآیی

حافظ مکن اندیشه که آن یوسفِ مَه‌ رو
بازآید وُ از کلبهٔ احزان به درآیی
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : چهارشنبه پنجم شهریور ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•در این پریشانیِ روزگار، مبادا فراموش کنی دوستت دارم آپامه•🖤

چو بشنوی سخنِ اهلِ دِل، مگو که خطاست
سخن‌ شناس نِه‌ ای، جانِ من! خطا این جاست

سرم به دنیی وُ عقبی فرو نمی‌ آید
تبارک الله ازین فتنه‌ ها که در سرِ ماست

در اندرونِ منِ خسته‌ دِل ندانم کیست!
که من خموشم وُ او در فغان وُ در غوغاست

دِلم زِ پرده بُرون شد، کجایی ای مُطرب؟
بنال، هان که از این پرده، کارِ ما به نواست

مرا به کارِ جهان هرگز التفات نبود*
رُخِ تو در نظرِ من چنین خوشش آراست

نخفته‌ ام زِ خیالی که می‌ پَزَد دلِ من*
خمارِ صد شَبه دارم، شراب‌ خانه کجاست؟

چنین که صومعه آلوده شد زِ خونِ دلم
گَرَم به باده بشویید، حق به دستِ شماست

از آن به دیرِ مغانم عزیز می‌ دارند
که آتشی که نمیرد، همیشه در دلِ ماست

چه ساز بود که در پَرده می‌ زد آن مُطرب
که رفت عمر وُ هنوزم دِماغ پُر زِ هواست

ندایِ عشقِ تو دیشَب در اندرون دادند*
فضایِ سینهٔ حافظ هنوز پُر زِ صداست
🌷

پ.ن:

یار از نظرم رفته وُ من می‌ روم از خویش

ای ناله شتابی که درنگ است شتابم (بیدل دهلوی) 🖤

پ.ن۲:

و ای کاش کتابی بودم؛ تا هر وقت که مرا ورق می‌ زدی، دستانَت را می‌ گرفتم آپامه 🖤


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( استاد سبزواری ) 💛•آه فلسطین، ای نامِ خاک و ای نامِ آسمان، پیروز خواهی شد•💛

به راهِ عاشِقی، قدم مردانه زن
اگر مردِ رهی جانا، دَم از جانانه زن

خوشا آن رَه سپر، که رَه پوید به سَر
که در این ره جُدا گشته بَسی، سَرها زِ تن

بِنِه، ای همسفر، قدم در کویِ حق
اگر داری سرِ یاری، به یارانِ وطن

«در رهِ منزلِ لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

نقطهٔ عِشق نمودم به تو هان سهو مکن
وَر نه چون بنگری از دایره بیرون باشی

کاروان رفت وُ تو در خواب وُ بیابان در پیش
کی روی ره؟ زِ که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟» (حافظ شیرازی)

اگر جویی نشان زِ چهره پاکشان
ببو هر لالۀ خونین که روید در چمن

بچین ای باغبان زِ باغِ ارغوان
گُلِ وصلِ عزیزان را زِ بویِ پیراهن

رسد تا آسمان، خروشِ عاشِقان
بجوشد جاودان از خون گُلِ فریادشان

رسد تا آسمان، خروشِ عاشِقان
بیا تا بشنویم از جان، سرودِ نایشان

بماند بی خزان، بهارِ عاشِقان
مبادا این چمن خالی، زِ بویِ یادشان 🌷

پ.ن:

وزارت بهداشت غزه: ۱۰ مرگ ناشی از قحطی و سوء تغذیه و گرسنگی طی ۲۴ ساعت گذشته! رسیدنِ تعدادِ شهدایِ قحطی به ۱۱۱ نفر!


واکنش استاد حسام الدّین سراج به سکوتِ جهان در مقابلِ نسل کشیِ کودکانِ غزه 💔

🎵
آهنگساز: حسام الدین سراج؛ تکنواز تار: محسن نفر
با صدای: حسام الدین سراج؛ تاریخ انتشار: ۱۳۶۰
🎼 دانلود تصنیف زیبای به راه عاشقی با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، زنده یاد استاد حمید سبزواری (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، دکتر سیّد حسام الدّین سراج (خواننده) 🇮🇷 ، استاد محسن نفر (آهنگساز) 🇮🇷
برچسب‌ها: وعده‌ الهی حق است

تاريخ : چهارشنبه یکم مرداد ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•بوی خوشِ اشتیاق در هنگامهٔ وصال، رايحه خاکِ باران‌ خورده است•🖤

صَحنِ بُستان ذوق بخش وُ صحبتِ یاران خوش است
وقتِ گُل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است

از صبا هر دم مشامِ جانِ ما خوش می‌ شود
آری آری طیبِ اَنفاسِ هواداران خوش است

ناگشوده گُل نِقاب، آهنگِ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگِ دل اَفکاران خوش است

مرغِ خوشخوان را بشارت باد کاندر راهِ عشق*
دوست را با نالهٔ شب‌ هایِ بیداران خوش است

نیست در بازارِ عالَم خوشدلی ور زان که هست
شیوهٔ رندی وُ خوش باشیِ عیاران خوش است

از زبانِ سوسنِ آزاده‌ ام آمد به گوش
کاندر این دِیرِ کهن، کارِ سبکباران خوش است

حافظا! تَرکِ جهان گفتن طریقِ خوشدلیست
تا نپنداری که احوالِ جهان داران خوش است
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : چهارشنبه یکم مرداد ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•دلم میخواست به تو بگویم برای من باش؛ منحصرا؛ تنها و تنها من•🖤

دیدم به خوابِ خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت وُ کار به دولت حواله بود

چل سال رنج وُ غصّه کشیدیم وُ عاقبت
تدبیرِ ما به دستِ شرابِ دوساله بود

آن نافهٔ مُراد که می‌ خواستم زِ بخت*
در چینِ زُلفِ آن بتِ مشکین کُلاله بود

از دست بُرده بود خمارِ غمم سحر*
دولت مساعد آمد وُ مِی در پیاله بود

بر آستانِ میکده خون می‌ خورم مُدام*
روزیِّ ما زِ خوانِ قَدَر این نَواله بود

هر کو نَکاشت مِهر وُ زِ خوبی گُلی نچید*
در رهگذارِ باد نگهبانِ لاله بود

بر طَرْفِ گلشنم گذر افتاد وقتِ صبح*
آن دَم که کارِ مرغِ سحر آه وُ ناله بود

دیدیم شعرِ دلکش حافظ به مدحِ شاه
یک بیت از این قصیده بِه از صد رساله بود

آن شاهِ تند حمله که خورشیدِ شیرگیر
پیشش به روزِ معرکه کمتر غزاله بود
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه سی و یکم تیر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•چگونه به غیر تو نگاه کنم در حالی‌ که تو چشمانم‌ هستی آپامه؟!•🖤

شنیده‌ ام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت*
«فِراق یار، نه آن می‌ کند که بتوان گفت»

حدیثِ هولِ قیامت که گفت واعظِ شهر
کنایتی‌ ست که از روزگارِ هجران گفت

نشانِ یارِ سفر کرده از کِه پُرسم باز؟
که هر چه گفت بَریدِ صبا، پریشان گفت

فغان که آن مهِ نامهربانِ مِهرگُسِل*
به تَرکِ صحبتِ یارانِ خود چه آسان گفت

من وُ مقامِ رضا بعد از این وُ شُکرِ رقیب
که دِل به دردِ تو خو کرد وُ ترکِ درمان گفت

غمِ کهن به میِ سال‌ خورده دفع کنید
که تخمِ خوش‌ دلی این است، پیرِ دهقان گفت

گره به باد مَزَن گر چه بر مُراد رَوَد
که این سخن به مَثَل، باد با سلیمان گفت

به مهلتی که سپهرت دهد زِ راه مرو
تو را که گفت که این زال تَرکِ دَستان گفت؟

مَزَن زِ چون وُ چرا دم که بندهٔ مُقبِل
قبول کرد به جان، هر سخن که جانان گفت

که گفت حافظ از اندیشهٔ تو آمد باز؟*
من این نگفته‌ ام آن کس که گفت بُهتان گفت
🌷

پ.ن:

تا رفته، به او نامهٔ ننوشته فرستم

یعنی که زِ هجرانِ توام دیده سفید است (کلیم کاشانی) 🖤

پ.ن۲:

دلم شهرِ عِشق است و تو تمامِ مردمش هستی آپامه 🖤


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•خون شد قلبِ کاغذی که دلتنگی اَت را  بر آن نوشته بودم•🖤

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت*
بازآید وُ بِرهانَدَم از بندِ مَلامت

خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید
تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت

فریاد که از شش جهتم راه بِبَستند
آن خال وُ خط وُ زلف وُ رخ وُ عارض وُ قامت

امروز که در دستِ توام مرحمتی کن
فردا که شَوَم خاک چه سود اشکِ ندامت

ای آن که به تقریر وُ بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن، خیر وُ سلامت

درویش مکن ناله زِ شمشیرِ اَحِبّا
کاین طایفه از کُشته ستانند غرامت

در خرقه زن آتش که خمِ ابرویِ ساقی
بر می‌ شکند گوشهٔ محرابِ امامت

حاشا که من از جور وُ جفایِ تو بنالم
بیدادِ لطیفان همه لطف است وُ کرامت

کوته نکند بحثِ سرِ زُلفِ تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روزِ قیامت
🌷


آه از این آهنگ 💔

🎵
آهنگساز: استاد فریدون شهبازیان
با صدای: بی کلام؛ تاریخ انتشار: ۱۳۶۴
🎼 دانلود شاهکار موسیقیایی آوار با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، زنده یاد استاد فریدون شهبازیان (آهنگساز) 🇮🇷

تاريخ : شنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🖤•شبی، به کنجِ خلوت، لبانت را نه با بوسه، با شعر می‌ نوشم•🖤

دوش بیماریِ چشمِ تو بِبُرد از دستم
لیکن از لطفِ لبت صورتِ جان می‌ بستم

عشقِ من با خَطِ مُشکینِ تو امروزی نیست
دیرگاه است کز این جامِ هِلالی مستم

از ثباتِ خودم این نکته خوش آمد که به جور
در سرِ کویِ تو از پایِ طلب ننشَستم

عافیت چشم مدار از منِ میخانه‌ نشین
که دَم از خدمتِ رِندان زده‌ ام تا هستم

در رَهِ عِشق از آن سویِ فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رَستم

بعد از اینم چه غَم از تیرِ کج اندازِ حسود
چون به محبوبِ کمان ابرویِ خود پیوستم

بوسه بر دُرجِ عقیقِ تو حلال است مرا
که به افسوس وُ جفا مُهرِ وفا نشکستم

صنمی لشکریَم غارتِ دِل کرد وُ بِرَفت
آه اگر عاطِفَتِ شاه نگیرد دستم

رُتبَتِ دانشِ حافظ به فلک بَر شده بود
کرد غم‌ خواریِ شمشادِ بلندت پَستم
🌷

پ.ن:

دوش این دلِ خون‌ چکیده، پهلویِ تو بود
وین دیدهٔ حیرت‌ زده بر رویِ تو بود

آواره‌ سری که این زمان در‌ به‌ در است
روزی دو از این پیش، به زانویِ تو بود (بیدل دهلوی)
🖤


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : جمعه نهم خرداد ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( حافظ شیرازی ) 🪴 ❤️•سالروز ازدواج زیباترین پیوند هستی مبارک•❤️ 🪴

گُل در بَر وُ مِی در کف وُ معشوق به کام است*
سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب*
در مجلسِ ما ماهِ رُخِ دوست تمام است

در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن*
بی‌ رویِ تو ای سروِ گُل‌ اندام، حرام است

گوشَم همه بر قولِ نی وُ نغمهٔ چنگ است*
چَشمم همه بر لَعلِ لب وُ گردشِ جام است

در مجلسِ ما عِطر مَیامیز که ما را*
هر لحظه زِ گیسو‌یِ تو خوش بوی مَشام است

از چاشنیِ قند مگو هیچ وُ زِ شِکَّر*
زان رو که مرا از لبِ شیرینِ تو کام است

تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه‌، مُقیم است*
همواره مرا کویِ خرابات مُقام است

از ننگ چه گویی که مرا نام زِ ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ زِ نام است

مِی‌ خواره وُ سرگشته وُ رندیم و نَظَرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟

با مُحتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مُدام است

حافظ منشین بی‌ مِی وُ معشوق زمانی
که‌ ایّامِ گُل وُ یاسمن وُ عیدِ صیام است 🌷

پ.ن:

🟦 رسول خدا صلی الله علیه وآله گوید: جبرئیل به من گفت: هنگامی که خدای تعالی فاطمه را برای علی تزویج کرد، به رضوان (خازن بهشت) امر کرد تا رقعه ها و نوشته هایی را برای محبّان و دوستدارانِ آل محمّد، بر درختِ طوبی بیاویزد آنگاه ملائکه ای نورانی به تعدادِ رقعه هایِ مذکور فرود آمدند و آن صفحات را برداشتند.

🟥 در روزِ قیامت، خداوند متعال آن ملائک را باز می گرداند تا هرگاه یکی از محبّانِ آل محمّد را دیدند یکی از آن صفحه ها را که در آنها برائت از جهنّم نوشته شده است به او بدهند.

از کتاب زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، علامه محمّد باقر مجلسی، ص ۲۸۸


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب ، علامه محمّد باقر مجلسی (فیلسوف روزگار صفوی) 🇮🇷 ، استاد رضا بدرالسماء (نقاش) 🇮🇷

تاريخ : چهارشنبه هفتم خرداد ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( مولوی جان ) 🖤•من از زمانی که در این ازدحام به دنیا آمدم، غریبم•🖤

دلا نزدِ کسی بنشین، که او از دِل خبر دارد
به زیرِ آن درختی رو، که او گُل‌ هایِ تر دارد

در این بازارِ عطاران، مرو هر سو چو بی کاران
به دکانِ کسی بنشین، که در دکان شکر دارد

ترازو گر نداری، پس تو را زو رَه زَنَد هر کس
یکی قلبی بیاراید، تو پنداری که زر دارد

تو را بر در نشاند او به طراری که می‌ آید
تو منشین منتظر بَر در، که آن خانه دو در دارد

به هر دیگی که می‌ جوشد، میاور کاسه وُ منشین
که هر دیگی که می‌ جوشد، درون چیزی دگر دارد

نه هر کِلکی شکر دارد، نه هر زیری زبَر دارد
نه هر چشمی نظر دارد، نه هر بحری گهر دارد

بنال ای بلبلِ دستان، ازیرا نالهٔ مستان
میانِ صخره وُ خارا، اثر دارد اثر دارد

بِنِه سَر گر نمی‌ گنجی، که اندر چشمهٔ سوزن
اگر رشته نمی‌ گنجد، از آن باشد که سر دارد

چراغ است این دلِ بیدار، به زیرِ دامنش می‌ دار
از این باد وُ هوا بگذر، هوایش شور وُ شر دارد

چو تو از باد بگذشتی، مقیمِ چشمه‌ ای گشتی
حریفِ همدمی گشتی، که آبی بر جگر دارد

چو آبت بر جگر باشد، درختِ سبز را مانی
که میوه نو دهد دایم، درونِ دِل سفر دارد
🌷

پ.ن:

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عِشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکل‌ ها

به بویِ نافه‌ ای کآخِر صبا زان طُرّه بُگشاید
زِ تابِ جَعدِ مُشکینش چه خون اُفتاد در دِل‌ ها

شبِ تاریک وُ بیمِ موج وُ گِردابی چنین هایل
کجا دانند حالِ ما، سبک‌ بارانِ ساحل‌ ها؟ (حافظ شیرازی)
🖤

🎵
آهنگساز: رضا قاسمی؛ تنظیم: جلال ذوالفنون
با صدای: شهرام ناظری؛ تاریخ انتشار: ۱۳۶۰
🎼 دانلود تصنیف الا یا ایها الساقی با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، جلال‌ الدین محمّد مولوی (شاعر روزگار ایلخانی) 🇮🇷 ، زنده یاد استاد جلال ذوالفنون (آهنگساز) 🇮🇷 ، استاد شهرام ناظری (خواننده) 🇮🇷

تاريخ : دوشنبه یکم اردیبهشت ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🖤•و چقدر شب تاریک می‌ شود، وقتی دلتنگِ کسی می شوی•🖤

بی مِهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندَست*
وز عمر، مرا جُز شبِ دیجور نماندَست

هنگامِ وداعِ تو زِ بس گریه که کردم*
دور از رُخِ تو، چشمِ مرا نور نماندست

می‌ رفت خیالِ تو زِ چشمِ من وُ می‌ گفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست

وصلِ تو اَجَل را زِ سرم دور همی‌ داشت
از دولتِ هجرِ تو کنون دور نماندست

نزدیک شد آن دم که رقیبِ تو بگوید
دور از رُخَت این خستهٔ رنجور نماندست

صبر است مرا چارهٔ هجرانِ تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست؟

در هِجرِ تو گر چشمِ مرا آبِ روان است
گو خونِ جگر ریز که معذور نماندست

حافظ، زِ غَم از گریه نپرداخت به خنده*
ماتم زده را داعیهٔ سور نماندست
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : جمعه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 💚•خلاصه که مراقبِ خودتون و روحِ زیباتون باشین•💚

درختِ دوستی بنشان که کامِ دِل به بار آرد*
نهالِ دشمنی بَرکَن که رنجِ بی‌ شمار آرد

چو مهمانِ خراباتی به عزّت باش با رِندان
که دردِ سَر کشی جانا، گرت مستی خمار آرد

شبِ صحبت غنیمت دان که بعد از روزگارِ ما
بسی گردش کُنَد گردون، بسی لیل وُ نهار آرد

عَماری دارِ لیلی را که مَهدِ ماه در حکم است
خدا را در دِل اندازش که بر مجنون گذار آرد

بهارِ عمر خواه ای دِل، وگرنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گُل آرد بار وُ چون بلبل هِزار آرد

خدا را چون دلِ ریشم قراری بَست با زُلفت
بفرما لعلِ نوشین را که زودش با قرار آرد

در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سَر حافظ
نشیند بر لبِ جویی وُ سروی در کنار آرد
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، استاد رضا بدرالسماء (نقاش) 🇮🇷

تاريخ : پنجشنبه شانزدهم اسفند ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🖤•تو را از دست دادم و زندگی، به سوگِ بیشتری نیاز ندارد•🖤

دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد*
نیازِ نیمْ‌ شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد

عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بِکَش*
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند

زِ مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمتِ جامِ جهان‌ نما بکُند

طبیبِ عِشق مسیحا‌ دَم است وُ مُشفِق، لیک
چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکُند؟

تو با خدایِ خود انداز کار وُ دِل خوش دار
که رحم اگر نکند مُدَّعی خدا بکُند

زِ بختِ خفته ملولم، بُوَد که بیداری
به وقتِ فاتحهٔ صبح، یک دعا بکُند؟

بسوخت حافظ وُ بویی به زُلفِ یار نَبُرد*
مگر دِلالتِ این دولتش صبا بکُند
🕯


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

(  جناب حافظ  ) 🕌 🌹 یا صاحب الزمان (عج) 🌹 🕌

ای ساحلِ آرامشم، سویِ تو پَر می کشم*
از دوریت در آتشم، در آتشم، یارا

دست از طلب ندارم، تا کامِ من بر آید
یا تن رسد به جانان، یا جان زِ تن بر آید

بُگشایِ تربتم را بعد از وفات وُ بنگر
کز آتشِ درونم دود از کفن برآید، برآید، برآید

بنمای رُخ که خلقی واله شوند وُ حیران
بگشای لب که فریاد از مرد وُ زن بر آید

ای ساحلِ آرامشم، سویِ تو پَر می کشم*
از دوریت در آتشم، در آتشم، یارا
🌷

پ.ن:

* مقدمه: زنده یاد قیصر امین پور

🎵
آهنگساز: محمّد اصفهانی؛ تنظیم: مهراد شریف
با صدای: محمّد اصفهانی؛ تاریخ انتشار: ۱۳۸۴
🎼 دانلود آهنگ زیبای طلب با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، دکتر محمّد اصفهانی (آهنگساز، خواننده) 🇮🇷

تاريخ : جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ )  🕌 🌹 ولادت حضرت ابا عبدالله الحسین و روز پاسدار 🌹 🕌

در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

از من اکنون طمعِ صبر وُ دل وُ هوش مدار
کان تحمّل که تو دیدی همه بر باد آمد

باده صافی شد وُ مرغانِ چمن مست شدند
موسمِ عاشقی وُ کار به بنیاد آمد

بویِ بهبود زِ اوضاعِ جهان می‌ شنوم
شادی آورد گُل وُ بادِ صبا شاد آمد

ای عروسِ هنر از بخت شکایت مَنِما
حجلهٔ حُسن بیارای که داماد آمد

دلفریبانِ نباتی همه زیور بستند
دلبرِ ماست که با حُسنِ خداداد آمد

زیرِ بارند درختان که تعلّق دارند
ای خوشا سرو که از بارِ غم آزاد آمد

مطرب از گفتهٔ حافظ غزلی نَغز بخوان
تا بگویم که زِ عهدِ طَرَبَم یاد آمد
🌷

پ.ن:

مرحوم نظام رشتی را در خواب دیدند و از او پرسیدند چه چیز به دردِ عالَمِ آخرت می‌ خورد؟ گفت دو چیز: یکی امام حسین (ع) و یکی هم تقوا. پرسیدند حالت چطور است؟ یک بیت شعر خواند: شُکرِ خدا که در پَناه حُسینیم، گیتی از این خوب‌ تر پناه ندارد. (از کتاب طریق دوست) ❤️

عنوان اثر: رهايی، حسن روح الامین، موضوع: ولادت حضرت سيد الشهدا (عليه السلام)

فایل با کیفیت و قابل چاپ


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، استاد حسن روح الامين (نقاش) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه چهاردهم بهمن ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🖤•سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات•🖤

یا رب آن آهویِ مُشکین به خُتَن بازرسان
وان سهی سروِ خرامان به چمن بازرسان

دلِ آزردۀ ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جانِ زِ تن رفته به تن بازرسان*

ماه وُ خورشید به منزل چو به امرِ تو رسند
یارِ مَه‌ رویِ مرا نیز به من بازرسان

دیده‌ ها در طلبِ لعلِ یَمانی خون شد
یا رب آن کوکبِ رَخشان به یمن بازرسان

برو ای طایرِ میمونِ همایون آثار
پیشِ عَنقا سخنِ زاغ وُ زَغَن بازرسان

سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات*
بشنو ای پیکِ خبرگیر وُ سخن بازرسان

آن که بودی وطنش دیدۀ حافظ یا رب
به مُرادش زِ غریبی به وطن بازرسان
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : پنجشنبه یازدهم بهمن ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🪴 💙•خدایا! ای آغوشِ مهربانِ تمام‌ وقت، بغلم کن•💙 🪴

هزار دشمنم اَر می‌ کنند قصدِ هلاک
گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

مرا امیدِ وِصالِ تو زنده می‌ دارد
و گر نه هر دَمَم از هجرِ توست بیمِ هلاک

نَفَس نَفَس اگر از باد نَشنوم بویش
زمان زمان چو گُل از غَم کُنَم گریبان چاک

رَوَد به خواب، دو چشم از خیالِ تو؟ هیهات
بُوَد صبور، دِل اندر فِراقِ تو؟ حاشاک

اگر تو زخم زَنی، بِهْ که دیگری مَرهم
و گر تو زَهر دهی، بِهْ که دیگری تریاک

بِضَربِ سَیْفِکَ قَتْلی حَیاتُنا اَبدا
لِأنَّ روحیَ قَدْ طابَ اَن یَکونَ فِداک

عِنان مَپیچ که گر می‌ زنی به شمشیرم
سِپر کُنَم سر وُ دستت ندارم از فِتراک

تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند؟
به قدرِ دانشِ خود هر کسی کند اِدراک

به چَشمِ خَلق، عزیزِ جهان شود حافظ
که بر درِ تو نَهَد رویِ مَسکَنَت بر خاک
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : جمعه پنجم بهمن ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ )  🕌 🌹 یا‌ امام‌ رضا‌ علیه‌ السلام 🌹 🕌

ای آفتاب آینه دارِ جمالِ تو
مُشکِ سیاه مِجمره گردانِ خالِ تو

صحنِ سرایِ دیده بشستم ولی چه سود
کاین گوشه نیست درخورِ خیلِ خیالِ تو

در اوجِ ناز وُ نعمتی ای پادشاهِ حُسن
یا رب مباد تا به قیامت زوالِ تو

مطبوع تر زِ نقشِ تو صورت نَبَست باز
طغرانویسِ ابرویِ مِشکین مثالِ تو

در چینِ زُلفش ای دلِ مسکین چگونه‌ ای
کآشفته گفت بادِ صبا شرحِ حالِ تو

برخاست بویِ گُل زِ درِ آشتی درآی
ای نوبهارِ ما رُخِ فرخنده فالِ تو

تا آسمان زِ حلقه به گوشانِ ما شود
کو عِشوه‌ ای زِ ابرویِ همچون هلالِ تو

تا پیشِ بخت باز رَوَم تهنیت کنان
کو مُژده‌ ای زِ مقدمِ عیدِ وصالِ تو

این نقطۀ سیاه که آمد مدارِ نور
عکسیست در حدیقۀ بینش زِ خالِ تو

در پیشِ شاه عرضِ کدامین جفا کنم
شرحِ نیازمندیِ خود یا ملالِ تو

حافظ در این کمند سرِ سرکشان بَسیست
سودایِ کج مَپَز که نباشد مجالِ تو
🌷

پ.ن:

بعد، برای اولین بار در ماه نهم، يك روز مادر زنم آهسته و مهربان گفت: تو کارِ خودت را بکن، هر جور که می توانی؛ امّا من به دعا هم اعتقاد دارم. بد نیست که بروی به زیارت و از امام رضا بخواهی که کمکت کند؛ و نذری هم بکن!

اگر «ایمان»، قرار است زیر سایۀ دعا و نذری به دنیا بیاید، بهتر است بمیرد.

مهری در هم رفت و به خود پیچید و چیزی نگفت.

بعد، مادرم آمد.

تو، اسمِ پسرت را می‌ گذاری "ایمان"؟ چه ایمانی؟ چرا یک سر به زیارت نمی‌ روی؟ تو شش سال است که تویِ این شهر زندگی می‌ کنی، و من می‌ دانم که هنوز، حتی برای تماشا هم به زیارت نرفته‌ یی. چرا از امام رضا نمی‌ خواهی که نگهدارِ زن و بچه‌ ات باشد؟ این امام، تا امروز، هزار، هزار هزار نفر را شفا داده. با قلبِ پاک برو، و ببین که چه می‌ بینی. (نادر ابراهیمی - تضادهای درونی، ص۸۵) 💚


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷 ، زنده یاد استاد نادر ابراهیمی (نویسندۀ معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : چهارشنبه سوم بهمن ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 💛•آه فلسطین، ای نامِ خاک و ای نامِ آسمان، پیروز خواهی شد•💛

رسید مُژده که ایّامِ غَم نخواهد ماند
چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظرِ یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

چو پرده‌ دار به شمشیر می‌ زند همه را
کسی مُقیمِ حریمِ حَرَم نخواهد ماند

چه جایِ شُکر وُ شکایت زِ نقشِ نیک وُ بد است؟
چو بر صحیفهٔ هستی رَقَم نخواهد ماند

سرودِ مجلسِ جمشید گفته‌ اند این بود
که «جامِ باده بیاور که جَم نخواهد ماند»

غنیمتی شِمُر ای شمع وصلِ پروانه
که این معامله تا صبح دم نخواهد ماند

توان‌ گرا! دلِ درویشِ خود به دست آور
که مخزنِ زَر وُ گنجِ دِرَم نخواهد ماند

بدین رَواقِ زَبَرجَد نوشته‌ اند به زر
که «جُز نکوییِ اهلِ کَرَم نخواهد ماند»

زِ مهربانیِ جانان طمع مَبُر حافظ*
که نقشِ جور وُ نشانِ ستم نخواهد ماند
🌷

پ.ن:

دیشب دلهایِ ده ها اسیرِ فلسطینی و خانواده هایشان شاد شد و ان شاء الله این شادی در روزهای آینده، بیشتر دیده خواهد شد و براستی در بهارِ آزادی، جایِ شهدا خالی.

رژیم صهیونیستی که فتنه زن، زندگی آزادی رو‌ در ایران به پا کرد، بزرگترین رژیمِ دیکتاتوریِ دنیاست، و نتانیاهو، قاتلِ بیش از ۲۵ هزار زن و کودک، جلویِ دوربین، تو صحبتهاش، از زن، زندگی آزادی می گوید، و میگه ایران آزاد خواهد شد. البته آزادی از نوعِ ویرانی که برای سوریه راه انداخت.

رژیم صهیونیستی که سخت ترین شرایط رو برای اسرایِ فلسطینی ایجاد کرد. از بازداشتِ کودکان و دخترانِ زیر ۱۸ سال، و از سختی‌ ها، تحقیرها و بی‌ رحمی‌ هایی که به اسیران تحمیل کرد. از خشونت‌ ها، ضرب‌ و جرح‌ ها، و حتی تعرض‌ ها که هیچ‌ اسیری بی‌ نصیب نماند.

بسیاری از دخترانِ بیمار، حتی از داروهای ساده هم منع بودند. و تنها یک ساعت در روز اجازه داشتند از سلول‌ ها خارج شوند. و در یک محوطه کوچک رها می‌ شدند و دوباره به سلول‌ ها بازگردانده می‌ شدند. و اگر حتی یک قدم اضافه بر می‌ داشتند، موردِ توهین و تنبیه قرار می‌ گرفتند. زندانبانانِ صهیونیستی معمولا مویِ دختران را می‌ گرفتند و آنها را روی زمین می‌ کشیدند و رها می‌ کردند و در آخر هم اجازه نمی‌ دادند کسی به آنها کمک کند.

غذایی به اندازه کافی برای اسیران وجود نداشت و هیچ اهمیتی به اسیر به عنوان انسان نمی‌ دادند. و اسیران را مثلِ حیوانات نگه می‌ داشتند. اگر درخواست می کردند با خانواده‌ تماس بگیرند، جوابشان فقط یک کلمه بود: ممنوع! اینها گوشه ای از شکنجه هایِ دختران و زنانِ فلسطینی توسطِ طراح و سفارش دهندۀ اصلیِ پروژه «زن، زندگی آزادی» بود.

غزه امروز یک دانشگاه است. دانشگاهی که در آن شهید سِنوار به همه‌ می‌ آموزد چطور می‌ شود با ایمان و اراده، قوی‌ ترین زرادخانه‌ های دنیا را به زانو درآورد. یک طرف، پیشرفته‌ ترین تسلیحاتِ نظامیِ دنیا... و طرفِ دیگر، مردمی که فقط به خدا و حقّانیتِ راهشان ایمان دارند. نتیجه چه شد؟

سلام و رحمتِ خدا و رسول خدا «ص» بر مردمی که ۴۷۰ روز مرگبارترین سلاح هایِ آمریکایی رویِ سرشان امتحان شد، ایمانشان سست نشد. گرسنگیِ تاریخی متحمل شدند، ۴۷ هزار نفر از عزیزانشان پرپر شدند، تقریبا هیچ خانه ای سالم نماند، هیچ صدایی از سازمان های به اصطلاح مدعیِ حقوق بشر بلند نشد، امّا شما فقط یک فیلم پیدا کنید که ایمان و اراده شان سست شده باشد و یک قدم از آرمانِ خود عقب بشینند.

این مردم دوباره با خون بر شمشیر پیروز شدند و این همان وعده حق الهی است. قدرِ این آزادی و پیروزی رو خیلی بدونید، که به بهایِ خونِ شریفترین انسانهایِ عالم، عزیزایِ خدا، به دست اومده. شما شکست نخواهید خورد. شما تا ابد پیروزید.


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷
برچسب‌ها: وعده‌ الهی حق است

تاريخ : دوشنبه یکم بهمن ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🖤•خداحافظی‌ اش سرد بود، و گویی برای او چیزی نبودم•🖤

بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست*
که ما دو عاشقِ زاریم وُ کارِ ما زاریست

در آن زمین که نسیمی وزد زِ طُرِّهٔ دوست
چه جایِ دم زدنِ نافه‌ هایِ تاتاریست

بیار باده که رنگین کنیم جامهٔ زرق
که مستِ جامِ غروریم وُ نام هشیاریست

خیالِ زُلفِ تو پختن نه کارِ هر خامیست
که زیرِ سلسله رفتن طریقِ عیّاریست

لطیفه‌ ایست نهانی که عِشق از او خیزد
که نامِ آن نه لبِ لعل وُ خطِ زنگاریست

جمالِ شخص، نه چَشم است وُ زُلف وُ عارض وُ خال
هزار نکته در این کار وُ بارِ دلداریست

قلندرانِ حقیقت به نیم جو نخرند
قبایِ اطلس آن کس که از هنر عاریست

بر آستانِ تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلکِ سروری به دشواریست

سحر کرشمهٔ چَشمت به خواب می‌ دیدم*
زهی مراتبِ خوابی که بِه زِ بیداریست

دِلش به ناله میازار وُ ختم کن حافظ
که رستگاریِ جاوید در کم آزاریست
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : جمعه بیست و هشتم دی ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🪴 💙•خوشا به حالِ کسی که در هر کاری «خدا» را در نظر دارد•💙 🪴

ای بی‌ خبر بکوش که صاحب‌ خبر شوی
تا راهرو نباشی کِی راهبر شوی؟

در مکتبِ حقایق پیشِ ادیبِ عِشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

دست از مسِ وجود چو مردانِ ره بشوی
تا کیمیایِ عِشق بیابی وُ زر شوی

خواب وُ خورت زِ مرتبهٔ خویش دور کرد
آن گه رَسی به خویش که بی خواب وُ خور شوی

گر نورِ عشقِ حقّ به دِل وُ جانت اوفتد
بالله کز آفتابِ فلک خوب‌ تر شوی

یک دم غریقِ بحرِ خدا شو گمان مبر
کز آبِ هفت بحر به یک موی تر شوی

از پای تا سَرَت همه نورِ خدا شود
در راهِ ذوالجلال چو بی پا وُ سَر شوی

وجهِ خدا اگر شَوَدت منظرِ نظر
زین پس شکی نماند که صاحب‌ نظر شوی

بنیادِ هستیِ تو چو زیر وُ زبر شود
در دِل مَدار هیچ که زیر وُ زبر شوی

گر در سرت هوایِ وصال است حافظا
باید که خاکِ درگهِ اهلِ هنر شوی
🌷

پ.ن:

ای بی خبر بکوش که مردِ خدا شوی
بنگر چه می شوی اگر از خود جُدا شوی

گر ذرّه محوِ نور شود آفتاب نيست
تا کی به صيقل آينۀ کبريا شوی (بیدل دهلوی) 💙

پ.ن۲:

جایی ویژگی افرادِ اَمن رو اینطور نوشته بود:

۱- در کنارشان راحت و بهترینِ خودتان هستید. ۲- به شما توجه می‌ کنند. ۳- کنارِ آنها احساسِ آرامش می‌ کنید. ۴- در سختی‌ ها کنارتان هستند. ۵- به حرف‌ هایتان گوش می‌ کنند. ۶- از موفقیتِ شما، شاد می‌ شوند. ۷- شما را می‌ بخشند. ۸- از شما حمایت می‌ کنند. ۹- تَعهد دارند و صادق‌ اند. ۱۰- وفادار هستند. ۱۱- در رفتارشان ثبات دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اَمان از ابتلائاتِ آخرالزمان:

۱- از فاصله‌ ها. ۲- از دوری‌ ها. ۳- از بی‌ کسی‌ ها. ۴- از کینه‌ ها. ۵- از لجبازی‌ ها. ۶- از تنهایی‌ ها. ۷- از قدرنشناسی‌ ها. ۸- از دورویی‌ ها. ۹- از بی‌ وفایی‌ ها. ۱۰- از کم‌ کاری‌ ها. ۱۱- از نارفیقی‌ ها... کاش خدا به دل و زندگی‌ مون نور بپاشه 💙


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : دوشنبه بیست و ششم آذر ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🕯 ♡هزار آه از دلِ تو! که سنگ می‌ بارد ازو♡ 🕯

چَشمت که فسون وُ رنگ می‌ بارد ازو
افسوس که تیرِ جنگ می‌ بارد ازو

بس زود ملول گشتی از هم نفَسان
آه از دلِ تو! که سنگ می‌ بارد ازو
🕯

پ.ن:

گردون که بلا چو برگ می‌ بارد ازو
ناکامیِ اهلِ درک می‌ بارد ازو

عمریست که بی‌ تو همنشینم دارد
با زندگی‌ ای که مرگ می‌ بارد ازو (شهودی اصفهانی)
🖤
----------------------------------

اشکم که هزار دیده می‌ بارد ازو*
اطفالِ به خون تپیده می‌ بارد ازو

گویا مُژه‌ ام تیغِ تو شد کز سرِ شوق
پیوسته سرِ بریده می‌ بارد ازو (ابوسعید بزغوش)
🖤

* و این رباعی مذکور را بعضی به اسم سعدالدّین حموی و احمد غزّالی نیز نوشته اند.


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : دوشنبه بیست و ششم آذر ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🖤•به هزار دل تو را دوست دارم آپامه•🖤

زُلفت هزار دِل به یکی تارِ مو ببست*
راهِ هزار چاره‌ گر از چار سو ببست

تا عاشِقان به بویِ نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ ایُّ و دَرِ آرزو ببست

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماهِ نو
ابرو نمود وُ جلوه‌ گری کرد وُ رو ببست

ساقی به چند رنگ، مِی اندر پیاله ریخت
این نقش‌ ها نگر که چه خوش در کَدو ببست

یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خونِ خُم
با نعره‌ هایِ قُلقُلش اندر گلو ببست

مُطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع
بر اهلِ وجد وُ حال، درِ های وُ هو ببست

حافظ! هر آن که عِشق نَورزید وُ وصل خواست
اِحرامِ طوفِ کعبهٔ دِل بی وضو ببست 🌷

پ.ن:

این از زیباترین اشعارِ حافظ در وصفِ قبض و فروبستگی است که بیش از همه نیز در تکرار ردیف «ببست» تجلی دارد.


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : شنبه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🖤•عاشقان را غذا بَلا باشد؛ عاشقی بی‌ بلا کجا باشد؟•🖤

بُتی دارم که گِردِ گُل زِ سُنبل سایه‌ بان دارد
بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد

غبارِ خط بپوشانید خورشیدِ رُخَش یا رب
بقایِ جاودانش دِه، که حُسنِ جاودان دارد

چو عاشِق می‌ شدم گفتم که بُردم گوهرِ مقصود*
ندانستم که این دریا چه موجِ خون‌ فشان دارد

زِ چَشمت جان نشاید بُرد کز هر سو که می‌ بینم
کمین از گوشه‌ ای کرده‌ ست وُ تیر اندر کمان دارد

چو دامِ طُرِّه افشاند زِ گَردِ خاطرِ عُشاق
به غَمّازِ صبا گوید که رازِ ما نهان دارد

بیفشان جُرعه‌ ای بر خاک وُ حالِ اهلِ دِل بشنو
که از جمشید وُ کیخسرو، فراوان داستان دارد

چو در رویت بخندد گُل، مشو در دامَش ای بلبل
که بر گُل اعتمادی نیست، گر حُسنِ جهان دارد

خدا را، دادِ من بِسْتان از او ای شَحنهٔ مجلس
که مِی با دیگری خورده‌ ست وُ با من سَر گِران دارد

به فِتراک ار همی‌ بندی خدا را زود صیدم کن
که آفت‌ هاست در تأخیر وُ طالب را زیان دارد

زِ سروِ قَدِّ دلجویت مکن محروم چَشمم را
بدین سرچشمه‌ اش بِنْشان که خوش آبی روان دارد

زِ خوفِ هجرم ایمن کن اگر امّیدِ آن داری
که از چشمِ بَداندیشان خدایت در امان دارد

چِه عذرِ بختِ خود گویم؟ که آن عیّارِ شهر آشوب
به تلخی کُشت حافظ را وُ شِکَّر در دهان دارد
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : جمعه شانزدهم آذر ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

💎 (  جناب حافظ  ) 💎

هر روز دِلم به زیرِ باری دگر است
در دیدهٔ من زِ هجر خاری دگر است

من جَهد همی‌ کنم قضا می‌ گوید
بیرون زِ کفایتِ تو کاری دگر است
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : چهارشنبه چهاردهم آذر ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( جناب حافظ ) 🖤•ز چشمِ من بپرس اوضاعِ گردون، که شَب تا روز اختر می‌ شمارم•🖤

زِ دستِ کوتهِ خود زیرِ بارم
که از بالا بلندان شرمسارم

مگر زنجیرِ مویی گیردَم دست
وگر نه سَر به شیدایی برآرم

زِ چشمِ من بپرس اوضاعِ گردون*
که شَب تا روز اختر می‌ شمارم

بدین شُکرانه می‌ بوسم لبِ جام
که کرد آگه زِ رازِ روزگارم

اگر گفتم دعایِ مِی فروشان
چه باشد؟ حقِّ نعمت می‌ گزارم

من از بازویِ خود دارم بسی شُکر
که زورِ مردم آزاری ندارم

سَری دارم چو حافظ مست لیکن
به لطفِ آن سَری امّیدوارم
🌷


موضوعات مرتبط: شمس‌ُ الدّینْ محمّد حافظ (شاعر روزگار تیموری) 🇮🇷

تاريخ : چهارشنبه سی ام آبان ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |
( علی‌ اکبر لطیفیان ) 🏴 یا فاطمه الزهرا (س) 🏴
📚 زهر شیرین، از دفتر ابر و کوچه نوشته ی فریدون مشیری
( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش سوم 🔰
( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش دوم 🔰
( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش اول 🔰
( رضا عبداللهی ) 🖤•برای تو آپامه•🖤
( هانا هنجنی ) 🖤•این همه دلتنگی در یک سینه و راهِ گریزی نیست•🖤
📚 از کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان، صفحه ۱۶. نوشته ی دکتر سیّد محمّد بهشتی
( صائب جانمان ) ❤️•شهادت حسین فهمیده و روز نوجوان گرامی باد•❤️
( محمد علی بهمنی ) 🖤•از رنج هایِ دنیا پناه بر علیّ مرتضی علیه السلام•🖤
( مسعود هوشمند )  🖤•برای تو آپامه•🖤
( زکی همدانی ) 🖤•خداحافظی‌ اش سرد بود، و گویی برای او چیزی نبودم•🖤
( اوحدی مراغه ای ) 🖤•با وجودِ فاصله هاى دور، تا مرگ دوستت خواهم داشت آپامه•🖤
‏( استاد شهریار ) 🖤•هر چیز زیبا می‌ شود اگر تو به همراهِ من باشی حتی اندوهم•🖤
( ولی دشت‌ بیاضی ) 🖤•خداحافظی‌ اش سرد بود، و گویی برایِ او چیزی نبودم•🖤
( واله اصفهانی ) 🕯 ♡بعد از تو؛ ذوقی در زندگی‌ ام نیست آپامه♡ 🕯
( ذوقی اصفهانی ) 🖤•تمامِ شَب که دور از آغوشِ توام چه خواهم کرد؟•🖤
( کلیم کاشانی ) ‏🖤•من تا وقتِ مرگ عاشقت خواهم ماند آپامه•🖤
( ناصح اصفهانی ) 🖤•هر چه در آغوشِ تو اتفاق بیفتد را دوست دارم آپامه، حتی مرگ•🖤
( شانی تکلو ) 🖤•بین من و تو وداعی نیست، تو همواره همراهِ من خواهی بود•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•ستاره ای که هر شب تو را تماشا میکند کاش چشمِ من بود آپامه•🖤
( بیدل دهلوی ) 🖤•این صورتِ تو بود که خوابیده بود بر سینه‌ ام یا ماه‌ باغ‌های پُر از میوه؟•🖤
( طالب آملی )‏ 🖤•پیراهنی از تارِ وفا دوخته بودم؛ چون تابِ جفایِ تو نیاوردْ کفن شد•🖤
📚 از کتاب رام‌ كردن زن سركش، علاءالدين پازارگادی، ص ۴٥٩ نوشته ی ويليام شكسپير
( عبدالرحمن جامی ) 🖤•در دوست‌ داشتنِ تو، خودم را بسیار رنجاندم•🖤
( عبدالرحمن جامی ) 🖤•بگذار در آغوشِ تو آرام بگیرم آپامه•🖤
( طالب آملی )‏ 🖤•در آغاز همۀ قصّه ها، قصّۀ من با تو آغاز شد•🖤
( کلیم کاشانی ) 🖤•دوستت دارم؛ تو ندایِ عِشق در قلبِ غمینِ منی آپامه•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•تو، در ژرف ترين نقطه از وجودم، هستی•🖤
📚 کابوس، از دفتر شعر تشنه طوفان نوشته ی فریدون مشیری
صفحه اصلی 💯
⬇️ لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد ⬇️
        🌟 مطالب قديمی تر را مشاهده کنید >>


تماس با 
ما
.: Weblog Themes By Best Poems:.