شوری در جان دارم، شیرین، چو راز وُ نیازِ شبانگاهی
شمعی سوزان دارم، پنهان در سینه چون آتشِ جانکاهی
بانگ آمد که امشَب گُل رُخسارم، پرده زِ چهره براندازد
تابد چون مهرِ عالم تابی، ای ماهِ فلک، تو چه می خواهی
چه خوش بوَد که آن نگارِ مهربان، سرِ وفا نگه دارد*
دریغ، اگر مرا، به حالِ خود رها، در این زمانه بگذارد
چون می سوزد دلِ من، آیی در محفلِ من
تا درد افزون نشود، خون نشود، این دلِ شیدا
ای یادت خواهشِ دِل، نامت آرامشِ دِل*
بر جان افکن شررم، تا نگرم آن رُخِ زیبا
شوقی در دِل، شوری به سَر دارم
جانی بر کف، چَشمی به در دارم
مهرت را در دِل، چون گوهر دارم
ای در راهت، شوقِ وصال از من
در هجرانت، رنج وُ ملال از من
چون سویت، امّیدِ سفر دارم 🌷
پ.ن:
ما لب زِ يادِ غیرِ تو خاموش کرده ایم
با یادِ تو، زِ غیر فراموش کرده ایم
مقصودِ ما شنیدنِ نامِ تو بوده است
گاهی زِ ناصح ار سُخنی گوش کرده ایم! (شرف قزوینی) 🖤
پ.ن۲:
سراسر نام ها را گشته ام
و نامِ تو را پنهان کرده ام
می دانم شَبی تاریک در پی است*
و من به چراغِ نامت محتاجم! (شمس لنگرودی) 🖤
| آهنگساز: کارن همایون فر |
| با صدای: بی کلام؛ تاریخ انتشار: ۱۳۷۹ |
| 🎼 دانلود آهنگ زیبای روزهای زندگی با کیفیت عالی 🎼 |
موضوعات مرتبط: 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷 ، استاد بهمن همتی زاده (شاعر، آهنگساز) 🇮🇷 ، استاد کارن همایون فر (آهنگساز) 🇮🇷
شَبم در کلبۀ دِل ماهتاب از یادِ ماهی بود
تمنّایِ دو چَشمم توتیایِ خاکِ راهی بود
نبود آن قوّتم از ناتوانی هایِ دِل، ورنه
خرابیِ دو عالم از دِلم در بندِ آهی بود
خوشا عهدی که با من هر جفا کآن تندخو می کرد
جفایِ دیگر از بهرِ تلافی عذرخواهی بود
سیه بود ارچِه روزم عمرها از هجرِ رُخساری
ولی چَشمم سفید از حسرتِ زُلفِ سیاهی بود
خرابی یافت راهی در دِلم چون مُلکِ بی صاحب
خوشا عهدی که در مُلکِ دِلم غَم پادشاهی بود
چو از بُتخانه سویِ کعبه برگشتم یقینم شد
که تا سر منزلِ جانان از اینجا نیز راهی بود
خرابم گر چِه فیّاض از نگاهی کرد آن بدخو
ولی تعمیرِ این ویرانه هم کارِ نگاهی بود 🌷
پ.ن:
شنیدم با حریفان میلِ بزم آراستن داری
چِه باشد گر در آن صحبت منِ بیچاره هم باشم؟
بِه چشمِ دوستان گر ساخت خوارم نیست غَم، لیکن
کُشد اینم، که می خواهد زبونِ خصم هم باشم
نمانده میلِ صحبت با مَنَت ترسم بَرَد دشمن
از این ناگه گمانی، ورنه خواهم با تو کَم باشم
شرف! از میکده با نعرۀ مستانه بیرون آ
میانِ مردمان تا کی، بِه تقوا متّهم باشم؟ (شرف جهان قزوینی) 🖤
پ.ن۲:
محال بود که گندمِ وجودِ من رویِ صخره تو رویش کند..
و من این را از همان آغاز می دانستم..
لیکن ابرِ وجودم را بالایِ سرِ تو گستراندم
و همان طور که دریا افق را در آغوش می کشد، تو را در آغوش کشیدم. (غادة السمان) 🖤
پ.ن۳:
آغوشِ تو را دوست دارم آپامه؛ چنان که کودکی، گهواره را. 🖤
موضوعات مرتبط: محمّد علی حَزین لاهیجی (شاعر روزگار افشاری) 🇮🇷 ، غادة أحمد السّمّان (شاعر سوریه) 🇸🇾 ، میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
تو را گمان که دِلم بُرده دلستانِ دگر
من از غمِ تو هلاک وُ تو را گمانِ دگر
فتاد از نظَرت مدّعی وُ لیک چِه سود؟
بُوَد چو لطفِ تو با او همان زمانِ دگر
زِ شوق میرم وُ سویِ تو ننگرم در بزم
برای آن که فتد غیر در گمانِ دگر
رقیب بَست زبانم بَرَت، نمی دانم
که هست عاشِق وُ معشوق را زبانِ دگر
زِ نام بگذر اگر صادقی بِه عِشق، شرف!
که عِشق را نَبُوَد غیر ازین نشانِ دگر 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
یا ببُر از صحبتِ اغیار وُ با من یار باش*
یا بکن ترکِ من وُ یک باره با اغیار باش
تا شود روشن بِه تو، مهر وُ وفایِ دیگران*
با رقیبان هم دو روزی بر سرِ آزار باش
من چو رفتم زاین در وُ بَرکَندم از مهرِ تو دِل*
هر کجا خواهی رو وُ با هر که خواهی یار باش
تا نداند کس که داری لطفِ پنهانی بِه من*
در میانِ خلق، با من بر سرِ آزار باش
گر نمی افتد شرف! کم لطفیِ او باورت*
حالِ تو گویم چو با او در پسِ دیوار باش 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
این که با من کرده هر دم غیر، غوغایِ دگر*
خواهم از من بشنود آن مه، نه از جایِ دگر
چون دهم با تو قرارِ صبر، کز شوقِ توام*
هست هر دم فکری وُ اندیشه وُ رایِ دگر
تا مگر تقریبِ عَرضِ حالِ خود یابم برَش*
پیشِ او گویم سخن هر لحظه از جایِ دگر
هست آن مه را سرِ پرسیدنِ بیمارِ خویش*
ای اجل! با من بساز امروز وُ فردایِ دگر
آرزو دارد شرف کافتد بِه پایت سَر نهد*
نیست او را غیر ازین در سر تمنّایِ دگر 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
زِ ضعفِ تن، دلِ پُر داغم از درون پیداست*
چو لاله داغِ درونِ من از برون پیداست
همیشه کینۀ ما بُوَد در دلِ تو، ولی*
نهفته بود از این پیش تر، کنون پیداست
خیالِ کُشتنِ ما کرده ای، نهفته مدار*
زِ سر گرانی اَت ای تُرکِ مست چون پیداست
مپرس طالعِ ما، چون زِ حالِ ابترِ ما*
نشانِ بختِ بد وُ طالعِ زبون پیداست
زِ جامِ عشقِ شرف مست گشته ای، دیگر*
زِ چشم هایِ تو کیفیتِ جنون پیداست 🕯
پ.ن:
ای سینه! زِ آه بر کشیدن ماندی
ای اشک! بِه رویم از دویدن ماندی
ای دِل! مگر از فراقِ او جان دادی
کآسوده شدی وُ از تپیدن ماندی؟ (مظهری کشمیری) 🖤
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
رفتیم وُ این سراچهٔ پُر غَم گذاشتیم*
دنیا و محنتش، همه با هم گذاشتیم
روزِ وداع بر سرِ کویش زِ خونِ دِل*
صد جا نشان دیدۀ پُر نم گذاشتیم
شد حالِ ما بِه کامِ رقیبانِ کینه جو
ما کارِ خود بِه یاریِ همدم گذاشتیم
در دِل نماند کن مکنِ عقل را مجال
این ملک را بِه عِشق، مسلّم گذاشتیم
دادیم جان بِه راه غمِ دوست چون شرف
نامی میانِ مردمِ عالم گذاشتیم 🕯
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
از رفتنِ جانان زِ بَرَم، رفتنِ جان بِهْ
عمری که بِه تلخی گذرد، مُردن از آن بِهْ
پرسید زِ من، حالِ دلِ سوخته آن شمع
گفتم نشده داغِ تو بِهْ، گفت همان بِهْ
در دِل كنمش جا وُ بِه مردم ننمایم
کان آفتِ جان، از نظرِ خلق نهان بِهْ 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
هر کاری، اگرچِه خویش را، مشغول می سازم
ولیکن هیچ، مشغولی نمی دارد، از او بازم
همه جانان شدم، از بس که بودم، در خیالِ او
شده دمسازِ جانان، هر که او گردیده، دمسازم
از راه انتظارِ او، روم هر دم، زِ نومیدی
وگر شوقم کند، امیدوار وُ آورد بازم
روم آهسته، آیم چون برون، از بزمش آزرده
بدان امید، کز مستی کند، آن شوخ آوازم
چو نتوانم، که گویم پیشِ او، عیبِ رقیبان را*
نویسم روز، طوماری وُ شَب، در کویش اندازم
زِ مستی تا بِه کی، گویی شرف، افسانۀ عِشقش
خَمُش کن، ترسم از تو فاش گردد، ناگهان رازم 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
دردا که در زمانه، فراغت نمانده است
در جامِ دَور بادۀ راحت نمانده است
طی گشته از زمانه، ره وُ رسمِ عاشِقی
نام وُ نشانِ مهر وُ محبّت نمانده است
کو آن همه صفا، که بهم داشتند خلق؟
چیزی کنون بِه غیرِ کدورت نمانده است
صد خضرِ تشنه را، دم آبی نمی دهند
در ابرِ جودِ کس، نَمِ همّت نمانده است
در باغِ حُسن، تازه گُلی نیست جلوه گر
در گُلشنِ زمانه، طراوت نمانده است
از باده بود صحبتِ اربابِ ذوق، گرم
چون مِی نمانده، گرمیِ صحبت نمانده است
عمرِ عزیز رفت بِه بیهوده ای شرف!
دریاب وقتِ خویش، که فرصت نمانده است 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
ای شوقِ دیدنت، سببِ جست و جویِ ما
هر دم فزوده، در طلبت آرزویِ ما
آلوده گشته ایم بِه زرق وُ ریا، کجاست؟
ساقی، که از شراب کُنَد شست و شویِ ما
کو باده تا بِه شیشۀ گردون زنیم سنگ؟*
تا کی زمانه سنگ زند، بر سبویِ ما؟
گر جذبه ای نباشد از آن کعبۀ مراد
پیداست تا کجا رسد، این جست و جویِ ما
در عِشق اگر فسانه شدیم، ای شرف چِه غَم؟*
باشد بِه گوشِ یار رسد، گفت و گویِ ما. 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
اگر یِک حرف با اغیار وُ با من صد سخن گوید
نیارم تابِ آن یِک حرف همْ، خواهم بِه من گوید
خوش آن مجلس که از بهرِ فریبِ حاضران، عاشِق
نبیند سویِ یار، آهسته با او صد سخن گوید 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
ای رفته دِل وُ دین بِه تمنّایِ تو، ما را
بیگانه زِ خود ساخته سودایِ تو، ما را
رفتی وُ سر وُ پای ترا سیر ندیدیم*
صد داغ بِه دِل مانْد زِ هر جایِ تو، ما را
تو وعده بِه فردا دَهیَم کُشتن و امروز
ترسم که کُشد وعدۀ فردایِ تو، ما را
مستغرقِ عشقِ تو چنانیم که نبود
با یادِ رُخ خوبِ تو پروایِ تو، ما را
احسنت، شرف این چِه کلامِ نمکین است
شوری بِه دِل افکند سخنهایِ تو، ما را 🌷
پ.ن:
وعدهٔ قتلم بِه فردا آن پری پیکر دهد
باز می ترسم که فردا وعدهٔ دیگر دهد
در وفایِ وعده چون کوشد چو میداند که من
می شوم راضی که بازم وعدۀ دیگر دهد
چون کنم بی طاقتی سویم کم اندازد نگاه*
هر که بد مستی کند ساقی می اش کمتر دهد. (کاکای قزوینی) 💚
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
ما رختِ خود بِه وادیِ حیرت کشیده ایم
تا دیده ایم رویِ تو، خود را ندیده ایم
فارغ نبوده ایم زِ یادِ تو یِک نفس
یا گفته ایم حرفِ غَمت، یا شنیده ایم. 🌷
پ.ن:
هرگز دمی زِ یادِ تو غافل نبوده ایم؛ یا گفته ایم نامِ ترا، یا شنیده ایم. (رفیق اصفهانی) 💚
| آهنگساز: پیروز ارجمند؛ پیانو: آندره آرزومانیان |
| با صدای: بی کلام؛ تاریخ انتشار: ۱۳۷۴ |
| 🎼 دانلود آهنگ به یاد گذشته با کیفیت عالی 🎼 |
موضوعات مرتبط: 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷 ، زنده یاد استاد آندره آرزومانیان (آهنگساز) 🇮🇷 ، استاد پیروز ارجمند (آهنگساز) 🇮🇷
زحمت چِه می کشی پِی درمانم؟ ای طبیب!؛ ما بِه نمی شویم وُ تو بد نام می شوی. 🌷
موضوعات مرتبط: میرزا شرف جهان قزوینی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷
( امیرخسرو دهلوی ) 🖤•چشمات می دونن من خیلی وقته منتظر تواَم آپامه؟!•🖤
📚 از کتاب سلوک عاشورایی، منزل ششم: حق و باطل، نوشته ی حاج آقا مجتبی تهرانی
( مولوی جان ) 💙•خدا را نباید فراموش کرد؛ در خواب، در بیداری، در هَر حال و موقعیتی•💙
( خاقانی شروانی ) 🖤•وسعتِ جهان را نمیخواهم؛ تنگنایِ آغوشِ تو را میخواهم آپامه•🖤
( بیدل دهلوی ) 🕯 ♡آه از فراقِ يار؛ مرگم از اين واقعه خوش تر هزار بار♡ 🕯
( غبار همدانی ) 🖤•من تمامیِ این شب را غریبم؛ مرا در آغوش گیر وُ بفشار•🖤
( مشتاق اصفهانی ) 🖤•محبوبم! در خیالِ من، به پای هم پیر می شویم•🖤
( حافظ شیرازی ) 🖤•دوستت دارم آپامه؛ عشقت همه چیز را در درونم زنده می کند•🖤
( سالک قزوینی ) 🖤•شکسته دِل نشوی چون شکست پیش آید•🖤
( بیدل دهلوی ) 💚•اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم•💚
📚 از كتاب بیگانه ای در کنار کوچک خان، خاطرات یان کولارژ، ص۱۵۱، ۱۵۲
📚 از كتاب بیگانه ای در کنار کوچک خان، خاطرات یان کولارژ، ص۱۳۳، ۱۳۴
( فروغی بسطامی ) ❤️•فدایِ عشقِ تو جان است، تا به تن چه رسد•❤️
( صائب جانمان ) 🖤•ای آرزویِ من! خدای آسان کند مرا به سویِ تو راهی•🖤
( فخرالدین عراقی ) 🕯 ♡آه چه قدر دوستت دارم آپامه♡ 🕯
( سعدی شیرازی ) 🖤•چشمهایم را تو با دستانِ نرمِ خود ببند و رویایم را شیرین کن•🖤
( هلالی جغتائی ) 🖤•با لطافتِ سخن و شدتِ احساس دوستت دارم آپامه•🖤
( سعدی شیرازی ) 🕌 🌹 فقط حیدر امیرالمومنین است 🌹 🕌
( سالک قزوینی ) 🖤•دو دلداده هستیم ما.. تا آنگاه که ماه 🌙 به خواب برود•🖤
( سعدی شیرازی ) 💙•صبح بخیر… تویی نخستین فکرِ هر صبحِ من، آپامه•💙
📚 از كتاب خاطرات اسدالله علم، جلد سوم، ص۳۵، یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۲
( پل الوار ) ❤️•در انتهایِ غم، همیشه دریچه ای باز است، دریچه ای روشن•❤️
( اوحدی مراغه ای ) 🖤•محبوبم! شما نباشید، شب هایم بی رحمانه صبح می شوند•🖤
( خاقانی شروانی ) 🖤•و صِدايت هم دليلِ ديگريست برای زندگی آپامه•🖤
( خواجوی کرمانی ) 🖤•این فکر که اکنون کنارم نخوابیده ای، مرا خُرد می کند•🖤
📚 شعر فریاد از دفتر زمستان نوشته ی مهدی اخوان ثالث
( بیدل دهلوی ) 🖤•تنم اینجاست، و روحم جاییست که او در آن نفس می کشد•🖤
( حافظ شیرازی ) 🖤•اگر آرامشْ لمس کردنی بود، بی گمان دستِ توست آپامه•🖤
( قیصر امین پور ) ❤️•محبوبم! قرارِ ما حوالی بویِ سیب...•❤️
( صائب جانمان ) 🪴 💙•الهی! خوشا آنان که فقط با تو دل خوش کرده اند•💙 🪴
صفحه اصلی 💯





































































































































































































































































































