برو برو که دگر من تو را نمی خواهم
دگر مپرس چِه کردی؟ چرا نمی خواهم
ولی زِ راه محبّت چنان کناره مرو
ندانم اینکه تو را تا کجا نمی خواهم
چگونه ترکِ تو گویم؟، گرم نیازاری*
جفا کن که برنجم، وفا نمی خواهم
هر آنکه ره بِه دلم برد، خوشترم آزرد*
در این زمانه کسی آشنا نمی خواهم
تو مرگِ من زِ خدا خواستی وُ غافل از این*
که من ملالِ تو هم از خدا نمی خواهم
من آن نیَم که بسازم بِه نازِ نو سفران
حریفِ خام وُ دلِ بی صفا نمی خواهم
بِه مهر وُ ماه بگو نور وُ سایه نفشانند
بِه غیرِ سایه بالِ هما نمی خواهم
در آن مقام که بیماریم زِ غصۀ اوست*
اگر مسیح بیاید شفا نمی خواهم
چِه غَم که جان بِه لب آمد زِ تشنگی مفتون
مترس آبی از این سفله ها نمی خواهم
قسم بِه حافظِ شیراز وُ شعرِ دلکشِ او
که در مقامِ خطا هم عطا نمی خواهم 🌷
موضوعات مرتبط: زنده یاد یدالله مفتون امینی (شاعر معاصر) 🇮🇷
دلِ رنجیده از یاران، من ام من
سرِ پیچیده از فرمان، من ام من
غریب از آفتابِ گرمِ روشن
درختِ خسته از باران، من ام من 🕯
موضوعات مرتبط: زنده یاد یدالله مفتون امینی (شاعر معاصر) 🇮🇷
تو کیستی که صدایت بِه آب می ماند
تبسّمت بِه گُلِ آفتاب می ماند
تنت بِه پیرهنِ صورتی و دامنِ سرخ
بِه تُنگِ نیمه پُری از شراب می ماند
بِه پشتِ چشمِ تو، آن سایه هایِ رنگارنگ
بِه نقشِ قوسِ قزح در حُباب می ماند
تو را شَبی سرِ راهی، دو لحظه دیدن وُ بعد
بِه خانه یادِ تو کردن، بِه خواب می ماند
از آن تبسّمِ نوشَت بِه سینه یادی ماند
چو برگِ گُل که بِه لایِ کتاب می ماند
کسی که شعرِ تو را گفت نشئۀ سخنش
بِه مستی مِی بی رنگِ ناب می ماند 🌷
موضوعات مرتبط: زنده یاد یدالله مفتون امینی (شاعر معاصر) 🇮🇷
با دلِ خاکستری اش می رود و باز می گردد
خيابانی را که تازه شناخته است
با زخم هایِ فراموشش می پوشد و در می آورد
پيراهنی را که تازه خريده است
با دستِ بی خبرش می گشايد و می بندد
پنجره ای را رو بِه باغچه ای که تازه کاشته است
و اين همه را نمی داند چِرا؟
شايد، شايد که در گوشه ای از همين روزها، با عشقِ تازه ای آشنا شده است
عِشقی که با زيبايیِ خود پيش می آيد و راه می گشايد
و در تنهايیِ خود از اتفاق بِه خاطره نمی رسد 🌷
موضوعات مرتبط: زنده یاد یدالله مفتون امینی (شاعر معاصر) 🇮🇷
باران، وقتی که از يِک چترِ آويخته می چکد
باران، وقتی که از يِک زنگِ بِه صدا درآمده می چکد، يا از يِک قفلِ بسته
باران، وقتی که از شادیِ يِک دهقان می چکد
يا از شتابِ يِک مهمان
يا حتی، وقتی که از يِک علامتِ تعجب «!»
در هر حال قطراتی از خود را بر کاغذِ سپيدی می پراکند
که من، رویِ آن شعری خواهم نوشت
و شگفت آن که اينجا قطرۀ زودتر افتاده ديرتر می خشکد
و آن که در جايی پايين تر از همه چکيده است
زيباتر نقطه ای است، برایِ پايانِ يِک شعر! 🌷
موضوعات مرتبط: زنده یاد یدالله مفتون امینی (شاعر معاصر) 🇮🇷
تو آن جامی که می رقصی بِه دستِ مستِ میخواری
من آن شمعم که می گِریم سرِ بالینِ بیماری
دلِ من در خموشی با من امشَب راز می گوید
چو مهتابی که نجوا می کند با کهنه دیواری
سرشکِ نیم شَب آرام می بخشد بِه سوزِ دِل
چو بارانی که می بارد بِه رویِ دشتِ تبداری
امیدِ دِل بمُرد وُ آرزوها گوشه بگرفتند*
تو گویی لشکری پاشیده شد از مرگِ سرداری
در این صحرا فغانها کردم از گردونِ صید افکن
چو در هر گام دیدم قطره خونی بر سرِ خاری
جوانی را تبه می سازد این اندوه ناکامی*
بسانِ بادِ زهرآگین که می افتد بِه گُلزاری
گذرگاه محَّبت در طریقِ عمرِ ما مفتون
پلِ بشکسته را ماند میانِ راه همواری 🌷
موضوعات مرتبط: زنده یاد یدالله مفتون امینی (شاعر معاصر) 🇮🇷
زیور بِه خود مبند، که زیبا ببینمت
با دیگران مباش، که تنها ببینمت
در این بهارِ تازه که گُلها شکفته اند
لبخندِ عِشق زَن که شکوفا ببینمت
یِک جام نوش کردی وُ مشتاق دیدمت
جامی دگر بِنوش که شیدا ببینمت
منشین گران وُ جامه سبک ساز وُ رقص کُن
رقصی چنان که آفتِ دِلها ببینمت
بُگذشت در فراقِ تو شَب هایِ بی شمار*
هر شَب در این امید که فردا ببینمت
ای ایستاده در پسِ این پردۀ غبار
نزدیک تر بیا که هویدا ببینمت
نازم بی نیازی ات ای شوخِ سنگدِل
هرگز نشد اسیرِ تمنّا ببینمت
منّت پذیرِ قهر وُ عتابِ توام ولی
می خواستم که بهتر از این ها ببینمت 🌷
موضوعات مرتبط: زنده یاد یدالله مفتون امینی (شاعر معاصر) 🇮🇷
سوال را سبز بنويس؛
تعجب را نارنجی؛
غَم را خاکستری؛
فراغت را زرد؛
زندگی را هفت بار بنویس،
و هر بار بِه یِک رنگ؛
آزادی را هرگونه که خواستی؛
پیروزی را نخست ارغوانی و آنگاه بنفش؛
عِشق را اول بِه رنگِ گُلِ لبخند*
آخر بِه رنگِ گُلِ زخم؛
و مرگ را
قهوه ای بنویس. 🌷
موضوعات مرتبط: زنده یاد یدالله مفتون امینی (شاعر معاصر) 🇮🇷
📚 زهر شیرین، از دفتر ابر و کوچه نوشته ی فریدون مشیری
( قیصر امین پور ) ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش سوم 🔰
( قیصر امین پور ) ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش دوم 🔰
( قیصر امین پور ) ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش اول 🔰
( رضا عبداللهی ) 🖤•برای تو آپامه•🖤
( هانا هنجنی ) 🖤•این همه دلتنگی در یک سینه و راهِ گریزی نیست•🖤
📚 از کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان، صفحه ۱۶. نوشته ی دکتر سیّد محمّد بهشتی
( صائب جانمان ) ❤️•شهادت حسین فهمیده و روز نوجوان گرامی باد•❤️
( محمد علی بهمنی ) 🖤•از رنج هایِ دنیا پناه بر علیّ مرتضی علیه السلام•🖤
( مسعود هوشمند ) 🖤•برای تو آپامه•🖤
( زکی همدانی ) 🖤•خداحافظی اش سرد بود، و گویی برای او چیزی نبودم•🖤
( اوحدی مراغه ای ) 🖤•با وجودِ فاصله هاى دور، تا مرگ دوستت خواهم داشت آپامه•🖤
( استاد شهریار ) 🖤•هر چیز زیبا می شود اگر تو به همراهِ من باشی حتی اندوهم•🖤
( ولی دشت بیاضی ) 🖤•خداحافظی اش سرد بود، و گویی برایِ او چیزی نبودم•🖤
( واله اصفهانی ) 🕯 ♡بعد از تو؛ ذوقی در زندگی ام نیست آپامه♡ 🕯
( ذوقی اصفهانی ) 🖤•تمامِ شَب که دور از آغوشِ توام چه خواهم کرد؟•🖤
( کلیم کاشانی ) 🖤•من تا وقتِ مرگ عاشقت خواهم ماند آپامه•🖤
( ناصح اصفهانی ) 🖤•هر چه در آغوشِ تو اتفاق بیفتد را دوست دارم آپامه، حتی مرگ•🖤
( شانی تکلو ) 🖤•بین من و تو وداعی نیست، تو همواره همراهِ من خواهی بود•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•ستاره ای که هر شب تو را تماشا میکند کاش چشمِ من بود آپامه•🖤
( بیدل دهلوی ) 🖤•این صورتِ تو بود که خوابیده بود بر سینه ام یا ماه باغهای پُر از میوه؟•🖤
( طالب آملی ) 🖤•پیراهنی از تارِ وفا دوخته بودم؛ چون تابِ جفایِ تو نیاوردْ کفن شد•🖤
📚 از کتاب رام كردن زن سركش، علاءالدين پازارگادی، ص ۴٥٩ نوشته ی ويليام شكسپير
( عبدالرحمن جامی ) 🖤•در دوست داشتنِ تو، خودم را بسیار رنجاندم•🖤
( عبدالرحمن جامی ) 🖤•بگذار در آغوشِ تو آرام بگیرم آپامه•🖤
( طالب آملی ) 🖤•در آغاز همۀ قصّه ها، قصّۀ من با تو آغاز شد•🖤
( کلیم کاشانی ) 🖤•دوستت دارم؛ تو ندایِ عِشق در قلبِ غمینِ منی آپامه•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•تو، در ژرف ترين نقطه از وجودم، هستی•🖤
📚 کابوس، از دفتر شعر تشنه طوفان نوشته ی فریدون مشیری
( بیدل دهلوی ) 🖤•دِل به یادِ پرتوِ حُسنت سراپا آتش است•🖤
صفحه اصلی 💯




































































































































































































































































































