🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋

💫 ♡چه باشد شعر؟! آهِ سینه سوزی کز جگر خیزد! جلال‌الدّین‌ میر‌آفتابی♡ 💫

🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋 | زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷

✍️ شعر همیشه خوب
🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋 💫 ♡چه باشد شعر؟! آهِ سینه سوزی کز جگر خیزد! جلال‌الدّین‌ میر‌آفتابی♡ 💫

( قیصر امین پور ) ❤️•محبوبم! قرارِ ما حوالی بویِ سیب...•❤️

هنوز هم سپیدیِ سحر
هنوز هم طلایِ آفتاب

هنوز می‌ توان صدایِ قاه‌ قاهِ خنده‌ هایِ آیه را شنید
هنوز می‌ توان سکوتِ کوهِ دور را

هنوز می‌ توان شروعِ شعرِ تازه را نفس کشید
هنوز... هنوز روز!

هنوز آستینِ خیسِ چارخانه رویِ بندِ رَخت
هنوز

هنوز در حیاطِ خانه
برگِ کوچکی به دستِ باد،
تاب می‌ خورد

هنوز گربۀ ملوسِ آیه
از سفالیِ شکسته، آب می‌ خورد

هنوز سیب، بویِ سیب می‌ دهد
هنوز قاچِ هندوانه مزه‌ ای عجیب می‌ دهد

هنوز آب معجزه است
هنوز چکه‌ چکۀ مداومِ صدایِ لحظه‌ ها

پشتِ شیشۀ مدوّرِ سکوت می‌ چکد
پس هنوز هم، عطرِ نانِ گرم را، می‌ توان شنید

پس هنوز ریزه‌ هایِ نانِ خیس‌ خورده
در نوکِ کبوتران

نه! هنوز هم!
مثلِ اینکه من هنوز هم نمُرده‌ ام!

پس هنوز هم...
بعد از آن‌ همه... هنوز هم...
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه دوم آذر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( وحشی بافقی ) 🖤•چیزی نمی‌ خواهم جُز در آغوش کشیدنت آپامه•🖤

درونِ دِل به غیر از یار وُ فکرِ یار کی گنجد*
خیالِ رویِ او اینجا، در او اغیار کی گنجد

زِ حرف وُ صوت بیرون است رازِ عشقِ من با او
رموزِ عِشق وجدانیست در گفتار کی گنجد

من وُ آزردگی از عشقِ او حاشا معاذلله*
دلی کز مهر پُر باشد در او آزار کی گنجد

به رطلی ریخت یک خمخانه مِی ساقی که بر لب نه
به ظرفِ تنگِ من این بادهٔ بسیار کی گنجد

چه جایِ مرهمِ راحت دلِ بیمارِ وحشی را
به جُز حسرت در آن دِل کز تو شد افگار کی گنجد
🌷

پ.ن:

این دِل به کدام واژه گویم چون شد
کز پرده برون وُ پرده دیگر گون شد

بگذار بگویمت که از ناگفتن
این قافیه در دلِ رباعی خون شد (قیصر امین پور)
🖤


به داشتنِ تو ناامیدم؛ امّا هنوز، دوستَت دارم آپامه!


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، کمال الدّین وحشی بافقی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه بیست و پنجم آبان ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش سوم 🔰

«لا» بود که کشتۀ ولا بود شهید
«لا» بود وُ «الست» را بلی بود شهید

با قامتِ واژگونه در خونش نیز
تصویر وُ تجسّمی زِ «لا» بود شهید


در راهِ دِل این پارۀ گِل باید داد
سَر در رهِ عِشق مشتعل باید داد

عِشق است دلیلِ راهِ مردانِ خطر
سر رشتۀ کار، دستِ دِل باید داد


جانِ تو دوباره جامه ای تازه گرفت
وز خونِ تو این کتاب شیرازه گرفت

پیراهنِ تازۀ ترا می باید
با قامتِ آفتاب اندازه گرفت


گفتم که: چرا دشمنت افکند به مرگ؟
گفتا که: چو دوست بود خرسند به مرگ

گفتم که وصیّتی نداری؟ خندید
یعنی که همین بس است؛ لبخند به مرگ


چون برگ زِ رویِ شاخه اُفتاد وُ گذشت
یک فصل درین زمانه اِستاد وُ گذشت

گویی به زبانِ مرگِ دیگرگونش
مفهومِ دگر به زندگی داد وُ گذشت


با داغِ هزار ساله خندید شهید
از باغِ خزان چو لانه کوچید شهید

هر چند در این میانه جان داد، ولی
جانِ دگری به عِشق بخشید شهید
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : پنجشنبه هشتم آبان ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش دوم 🔰

طوریم که در پیِ خطاب آمده ایم
نوریم ولیک در حجاب آمده ایم

در مجلسِ سوگِ تو، ترا کی بینیم
کوریم وُ به جشنِ آفتاب آمده ایم


تصویرِ ترا به کوی وُ میدان زده ایم
بر تارکِ برگ، برگِ دیوان زده ایم

در صفحۀ قاموسِ لغت بعد از تو
بر واژۀ عِشق خطّ بطلان زده ایم


حُسنِ تو کنایه ای به کتمان می زد
در نایِ تو نبضِ عیدِ قربان می زد

دریایِ دلت ساحلِ اطمینان بود
آرامشِ تو طعنه به توفان می زد


آهنگ وُ سرودِ لبتان سوختن است
اندیشۀ روز وُ شبتان سوختن است

این چیست میانِ تو وُ پروانه وُ شمع
کز روزِ ازل مذهبتان سوختن است


یک چشمه صفا درونِ پیراهن داشت
یک باغ نسیم وُ نور در دامن داشت

می رفت وُ سکوت بر لبش بود، ولی
چشمش دو هزار گفتگو با من داشت


با هر چه دهان زخم در تن می گفت
از رازِ عروجِ خویش با من می گفت

آن روز لبانِ بستۀ چشمانش
با من سخن از چگونه رفتن می گفت


جُز خونِ شهید هیچ خون لاله نشد
باید که زِ جان گذشت وُ صد ساله نشد

شد موی سپید از سیه کاریِ دِل
خون سرخ شد از شرم که آلاله نشد


حرفی است که از نایِ طلب می آید
هنگام که می رود، عجب می آید

با شیر درون شده است گویی در جان
این حرف که همچو جان به لب می آید
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : پنجشنبه هشتم آبان ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش اول 🔰

آهنگِ وداع وُ ترکِ یاری دارد
گویی که سرِ شگفتِ کاری دارد

بر دوش گرفته جان چو باری سنگین
بی تاب که با مرگ قراری دارد


آنسان که نسیم، برگ را می بوسد
یا حادثه زین وُ برگ را می بوسد

با هر لبِ پلکِ خود که برهم می بست
گفتی که لبانِ مرگ را می بوسد


در وصفِ تو واژه واژگون می باید
در عشقِ تو عقل کو؟ جنون می باید

بس خامه شکست وُ بس مرکّب خشکید
توصیفِ ترا خامۀ خون می باید


ای کاش ترا نشانه ای می گفتم
از آتشِ دِل زبانه ای می گفتم

یک روز به واژه هایی از جنسِ عَدَم
ای کاش ترا ترانه ای می گفتم


توصیفِ ترا هماره عذر آوردم
بی واژه اگر وصفِ تو کردم مُردم

تو چیستی ای شهادت، ای رازِ شگفت
ای کاش ترا تجربتی می کردم*


دستی زِ کَرم به شانۀ ما نزدی
بالی به هوایِ دانۀ ما نزدی

دیری است دِلم چشم به راهت دارد
ای عِشق سَری به خانۀ ما نزدی


صیّاد به صد بهانه ما را نگرفت
با آن همه دام وُ دانه ما را نگرفت

آن دورِ کمان چگونه دوری است که هیچ
حتی به خطا، نشانه ما را نگرفت


آن مرغ که پَر زند به بام وُ درِ دوست

خواهد که دَهَد سَر به دمِ خنجرِ دوست

این نکته نوشته اند بر دفترِ عِشق
سَر دوست ندارد آنکه دارد سرِ دوست


در آتشِ عِشق سوخت دیوانۀ عشق
کامروز حقیقت است افسانۀ عشق

بال وُ پَر وُ جان وُ سَرِ او جمله بسوخت
پروا نه زِ شعله کرد پروانۀ عِشق


نوشیدنِ نورِ ناب کاری است شگفت
این پرسش را جواب، کاری است شگفت

تو گونۀ یک شهید را بوسیدی
بوسیدنِ آفتاب، کاری است شگفت


کس رازِ حیاتِ او نداند گفتن
بایست زبان به کامِ خود بنهفتن

هر چند میانِ خونِ خود خُفت ولی
سوگند که خونِ او نخواهد خُفتن


بیداری وُ چشمِ تو به خوابی است شگفت
آن نور که خورده ای شرابی است شگفت

خفاش مگر خونِ تو بیند در خواب
هر قطرۀ خونت آفتابی است شگفت


وقتی که ترا به کویِ ما آوردند
گفتی که حضوری از خدا آوردند

با هودجی از سبزِ سخاوت رفتی
در هودجی از سُرخ ترا آوردند
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : پنجشنبه هشتم آبان ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 باز آمد بوی ماه مدرسه، از دفتر مثل چشمه، مثل رود نوشته ی قیصر امین‌ پور

باز آمد بویِ ماهِ مدرسه
بویِ بازی‌ هایِ راهِ مدرسه

بویِ ماهِ مهر، ماهِ مهربان
بویِ خورشید پگاهِ مدرسه

از میانِ کوچه‌ هایِ خستگی
می‌ گُریزم در پناهِ مدرسه

باز می‌ بینم زِ شوقِ بچه‌ ها
اشتیاقی در نگاهِ مدرسه

زنگِ تفریح وُ هیاهویِ نشاط
خنده هایِ قاه قاهِ مدرسه

باز بویِ باغ را خواهم شنید
از سرودِ صبحگاهِ مدرسه

روزِ اوّل لاله ای خواهم کشید
سُرخ، بر تخته سیاهِ مدرسه
🌷

🎵
سرود نوستالژی زیبای باز آمد بوی ماه مدرسه

موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : سه شنبه یکم مهر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر باز هم اول مهر آمده بود نوشته ی قیصر امین‌ پور

باز هم اوّل مهر آمده بود
و معلّم آرام

اسم ها را می خواند
اصغر پورحسین!

پاسخ آمد: حاضر
قاسم هاشمیان!

پاسخ آمد: حاضر
اکبر لیلا زاد...

پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر هم خواند:

اکبر لیلا زاد!
پاسخش را کسی از جمع نداد

همه ساکت بودیم
جایِ او اینجا بود

اینک امّا، تنها
یک سبد لالۀ سُرخ

در کنارِ ما بود
لحظه ای بعد، معلّم سبدِ گُل را دید

شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم

ناگهان در دلِ خود زمزمه ای حس کردیم
گُلِ فریاد شکفت!

همه پاسخ دادیم:
حاضر، ما همه اکبر لیلا زادیم
🌷

🌸 به یادِ دانش آموزِ شهید محمّد حسین فهمیده 🌸


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : سه شنبه یکم مهر ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر خواب های طلایی از کتاب به قول پرستو نوشته ی قیصر امین‌ پور

روستا رویِ بالشی از سنگ
تشنه خوابیده، خواب می‌ بیند

خوابِ سبز و طلایی و آبی
خوابِ باران و آب می‌ بیند

آسمان در تمامِ شَب، یکریز
گریه می‌ کرد و ابر می‌ غرّید

روستا گرمِ خواب دیدن بود
تویِ خوابش ستاره می‌ بارید

مثلِ آیینه‌ ای غبارآلود
آسمان رویِ دشت بال کشید

ناگهان باد، ابرها را بُرد
رویِ آیینه، دستمال کشید

از سرِ دِه، غبارِ خواب پرید
با نسیمِ ملایمِ دمِ صبح

روستا دست وُ رویِ خود را شست
زیرِ بارانِ پاک وُ نم‌ نمِ صبح

شانه زد مویِ بیدِ مجنون را
با سرانگشتِ مهربانش، باد

همه‌ جا صاف، مثلِ آیینه
آبیِ آسمان در آب افتاد

مردمِ روستایِ ما، دیشَب
خوابِ یک خرمنِ طلا دیدند

خوابِ یک مزرعه پُر از خورشید
که از آن خوشه خوشه می‌ چیدند

صبح تعبیر شد، پس از باران
خواب‌ هایِ طلاییِ مردم

رازِ تعبیرِ خوابِ آن‌ ها چیست؟
خوشه‌ هایِ طلاییِ گندم!
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب ، استاد رضا بدرالسماء (نقاش) 🇮🇷

تاريخ : شنبه هشتم دی ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر لحظۀ شعر گفتن از کتاب به قول پرستو نوشته ی قیصر امین‌ پور

ای که یک روز پرسیده بودی:
«لحظۀ شعر گفتن چگونه است؟»

گفتمت: «مثلِ لبخندِ گُل ها!
حسِ گُل در شکُفتن چگونه است؟»

باز من گفته بودم برایت
باز از من تو پرسیده بودی

گفتمت: « مثلِ غَم، مثلِ گریه
تو از این حرف خندیده بودی...

لحظۀ شعر گفتن، برایم
راستش را بخواهی عجیب است

مثلِ از شاخه افتادنِ سیب
ساده و سَر به زیر و نجیب است

باغِ سبزِ خدا در دلِ ماست
میوۀ باغ، شعر و ترانه

شعر هم مثلِ هر میوه دارد:
ریشه و ساقه و برگ و دانه

ریشه، احساس و فکر و خیالش
دانه، مضمون و معنایِ شعر است

ساقه، اندام و شکل و زبانش
برگ، آهنگ و آوایِ شعر است

با کمی مهربانی، کمی نور
می شکوفد پس از چند روزی

در دلِ خانه ها، در سبدها
می زند بر تو لبخند روزی

فصلِ سبزِ رسیدن چه خوب است!
میوه از شاخه چیدن چه خوب است!

از سر برگِ گُل با نسیمی
مثلِ شبنم چکیدن چه خوب است!

من که غیر از دلی ساده و صاف
در جهان هیچ چیزی ندارم

مثلِ آیینه گاهی دلم را
رو به رویِ شما می گذارم

دست هایِ پُر از خالی ام را
پیشِ رویِ همه می تکانم

چکه چکه تمامِ دِلم را
در دلِ بچه ها می چکانم 🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : شنبه هشتم دی ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر به قول پرستو از کتاب به قول پرستو نوشته ی قیصر امین‌ پور

چه شد؟ خاک از خواب بیدار شد
به خود گفت: انگار من زنده‌ ام!

دوباره شکُفته‌ است گُل از گُلم
ببین بویِ گُل می‌ دهد خنده‌ ام!

نوشتند چون حرفِ ناگفته‌ ای
گُل لاله را بر لبِ جویبار

چه شد؟ باز انگار آتش گرفت
همه گُل به گُل دامنِ سبزه‌ زار

چنین گفت در گوشِ گُل، غنچه‌ ای:
نسیمی مرا غلغلک می‌ دهد

زمین زیرِ پایم نفس می‌ کشد
هوا بویِ بادِ خنک می‌ دهد

صدایِ نفس‌ هایِ نرمِ نسیم
به بازیگری گفت: اینک منم!

که با دست‌ هایِ نوازشگرم
گُلی بر سرِ شاخه‌ ها می‌ زنم !

از این سورۀ سبز و آیاتِ سُرخ
کتابِ زمین پُر علامت شده

زمین گفت: شاید بهشت است این!
زمان گفت: گویا قیامت شده!

زمین فکر کرد: آسمانی شده
کبوتر گمان کرد: آبی شده

دلِ سنگ حس کرد: جاری شده
گُل احساس کرد: آفتابی شده

به چشمِ زمین: برف‌ ها آب شد!
به فکرِ کویر: آبشار آمده!

به ذهنِ کلاغان: زمستان گذشت!
به قولِ پرستو: بهار آمده!
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب ، استاد رضا بدرالسماء (نقاش) 🇮🇷

تاريخ : شنبه هشتم دی ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر بازی آفتاب و باران از دفتر تنفس صبح نوشته ی قیصر امین پور

گاه پیدا وُ گاه پنهانند
بازیِ آفتاب وُ بارانند

سرخوشانی که در سَماعی سُرخ
پای‌ کوبان وُ دست‌ افشانند

آفتاب وُ شکوفه وُ باران
نامشان را چِه خوب می دانند

هفت خوان را بِه یک قدم رفتند
زآنکه بر خوانِ عِشق مهمانند

گرچه در موج خیزِ فتنۀ خصم
همچو کوهند وُ سدّ طوفانند

گر نسیمی زِ سویِ دوست رسد
باغی از برگ‌ هایِ لرزانند

برگ‌ ها می‌ روند شاد، ولی
زخم‌ ها رویِ شاخه می‌ مانند

گرچِه گُل دسته‌ دسته پَرپَر شد
باز از این دستِ گُل، فراوانند
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : سه شنبه هشتم آبان ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر راز پرواز از دفتر تنفس صبح نوشته ی قیصر امین پور

ای خوشا خروشیدن، جاودانه جوشیدن
همچو رودِ ناآرام، زین کرانه کوچیدن

ای خوشا زِ خود رفتن، مستِ خَلسه ای خونین
سرخوش از سَماعی سُرخ، عارفانه رقصیدن

چون سوارِ زخم آگین، با تنی بِه تیر آذین
ای خوشا زِ رویِ زین، در میانه غلتیدن

معنیِ شكوفایی است، ترجمانِ والایی است
مثلِ غنچه خندیدن، چون جوانه روئیدن

رازِ هر چِه پرواز است: آستین برافشاندن
رمزِ هر چِه اعجاز است: آستانه بوسیدن

مثلِ زندگی سهل است، چَشم بستن وُ خفتن
مثلِ مرگ دشوار است، آن یگانه را دیدن

در هوایِ او ای دِل، شد ترا همین حاصل
مثلِ چَشم باریدن، مثلِ شانه لرزیدن
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : سه شنبه هشتم آبان ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور )   ❤️•فدایِ عشقِ تو جان است، تا به تن چه رسد•❤️

نوشیدنِ نورِ ناب، کاری است شگفت
این پرسش را جواب، کاری است شگفت

تو گونۀ یک شهید را بوسیدی؟
بوسیدنِ آفتاب، کاری است شگفت
🌷

🌸 تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار مادرشان 🌸


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷

تاريخ : جمعه ششم مهر ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور ) 🖤•و قسم به قلبم که دوست داشتنَت هرگز.. مرا، رَها نکرده آپامه•🖤

دور از همه مردم شده‌ ام در خودم امشَب
پیدا شده‌ ام، گُم شده‌ ام در خودم امشَب

لبریز زِ سرمستی وُ سرریز زِ هستی
دریایِ تلاطم شده‌ ام در خودم امشَب

در هر نفسم بویِ گُلی تازه شکفته ا‌ست*
یک باغِ تبسّم شده‌ ام در خودم امشَب

تا نورِ تو تابیده بِه طورِ کلماتم
موسایِ تکلّم شده‌ ام در خودم امشَب

باریده مگر نم نمِ نامِ تو بِه شعرم*
بارانِ ترنّم شده‌ ام در خودم امشَب

هم دانۀ دانایی وُ هم دامِ هبوطم
اسطورۀ گندم شده‌ ام در خودم امشَب
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷

تاريخ : شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور )  🕌 🌹 السلام‌ علیک‌ یا رسول‌ الله 🌹 🕌

با ریگ‌ هایِ رهگذرِ باد؛ با بوته‌ هایِ خار
در خیمه‌ هایِ خسته بخوانید؛ در دشت‌ هایِ تشنه

با اهلِ هر قبیله بگویید: لات وُ منات وُ عزی را
دیگر عزیز وُ پاک مَدارید؛ این مهر وُ ماه را مَپرستید

اینک؛ ماهی دگر برآمد وُ خورشیدِ دیگری
آه ای امینِ آمنه، ای ایمان! باری اگر دوباره درآیی

رویِ تو را؛ خورشید ها چنان که ببینند
گُل‌ ها آفتاب‌ پرستِ تو می‌ شوند؛ ای آتشِ هزارۀ زرتشت

از معبدِ دهانِ تو خاموش! ای امّیِ امین!
میلادِ تو ولادتِ انسان است؛ - انسانِ راستین -

آن شَب چِه رفت با تو، نمی‌ دانم؛ شاید
خود نیز این حدیث ندانی؛ با تو خدا بِه راز چِه می‌ گفت؟

باری تو خود اگر نه خدا گونه بوده‌ ای
یاراییِ کلامِ خدا را نداشتی!

گر بعثتِ تو سبب عصمتِ تو بود؛ آنک چگونه کودک عصمت را
تا موسمِ بلوغِ نبوّت رسانده‌ ای؟ میلادِ تو اگر نه همان بعثتِ تو بود!

هان ای پرنده‌ هایِ مهاجر؛ آنک پرنده‌ ای که بِه هجرت رفت
بی‌ آنکه آشیانه تهی ماند؛ آن شَب مشامِ خالیِ بستر

از بویِ هجرتِ تِن او پُر بود؛ امّا بِه جایِ او
ایثار؛ زیرِ عبایِ خوف وُ خطر خوابید

تا چشم‌ هایِ خویش فرو بست
گفتی، آینۀ تمام‌ نمایِ خدا شکست!

آه ای یتیمِ آمنه، ای ایمان!
دنیا یتیمِ آمدنت بود؛ دنیا یتیمِ رفتنت آمد!

خیلِ فرشتگان؛ با حسرتی زِ پاکیِ جبرآلود
در اختیارِ پاکِ تو حیران‌ اند؛ تو، اسطوره‌ ای زِ نسلِ خدایانی؟

یا از تبارِ آدمیانی؟ تردید در تو نیست
در خویش بنگریم وُ ببینیم؛ آیا خود از قبیلۀ انسانیم؟

در وقتِ هر نماز؛ من با خدا سخن زِ تو بسیار گفته‌ ام
بس می‌ کنم دگر که تو را باید؛ تنها همان خدا بسراید! 🌷

🌸 محمّد رسول الله؛ اثر: رضا بدرالسماء، خوشنویسی: استاد محمّد رضا رحیمی 🌸


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب ، 📗 با کاروان شعر عاشورایی و آئینی ، استاد رضا بدرالسماء (نقاش) 🇮🇷

تاريخ : شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 همیشه اول آن «چرا، چگونه، آیا»ست از کتاب به قول پرستو نوشته ی قیصر امین‌ پور

پَری برایِ پرواز
در آسمانِ باز است

پُلی برایِ رفتن
بِه شهرِ رمز وُ راز است

دریچه ای است روشن
بِه سویِ باغِ خورشید

بدونِ او جهان چیست؟
شبِ سیاه تردید!

مسیرِ رفتنِ ما
بِه شهرِ آفتاب است

کسی که اهلِ آن نیست
همیشه غرقِ خواب است

اگر چِه ساده وُ سهل
همیشه در دلِ ماست

ولی کلیدِ خوبی
برایِ مشکل است

راهنمایی:
همیشه چند وُ چونی

شروعِ این معمّاست

همیشه اوّلِ آن
«چرا، چگونه، آیا» ست

همیشه آخرِ آن
علامتِ کلید است

شبیه گردنِ غاز
که کودکی کشیده است

جواب:
جوابِ این معمّا
همیشه بر لبِ ماست

نوکِ زبانِ هر کس
کلیدِ این معماست

اگر نپرسی آن را
جوابِ آن محال است

جوابِ این معمّا
همان خودِ «سوال» است
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( بیدل دهلوی ) 🖤•بگذار در آغوشِ تو آرام بگیرم، آپامه•🖤

گر بِه پرواز وُ گر از سعیِ تپیدن رفتم*
رفتم امّا همه جا تا نرسیدن رفتم

طَرفِ دامن زِ ضعیفی نشکستم، چون شمع
آخِر از خویش بِه‌ دوشِ مُژه چیدن رفتم

چون سحر هفت فلک وحشتِ شوقم طی‌ کرد
تا کجاها پیِ یک آه کشیدن رفتم

حیرت از وحشتم آیینهٔ دیدارِ تو ریخت
آنقدر ناله نگه شد که بِه دیدن رفتم

عاجزی هم چقدر پایهٔ عزّت دارد
بر فلک همچو مَهِ نو بِه خمیدن رفتم

بی پَر وُ بالیِ من، همقدمِ شبنم بود
زین چمن بر اثرِ چَشم پَریدن رفتم

نارسایی چه‌ کند گر نه بِه‌ غفلت سازد
خوابِ پا داشتم، افسانه شنیدن رفتم

در رهِ دوست همان چون نگهِ بازپسین
اشک گُل کردم وُ گامی بِه چکیدن رفتم

چون حباب آینه‌ ام هیچ نیاورد بِه عَرض
چَشم وا کردم وُ در فکرِ ندیدن رفتم

بی رُخت حاصلِ سیرِ چمنم خنده نبود
یک دو گُل بر اثرِ سینه دریدن رفتم

نالهٔ جسته‌ ام از فکرِ سُراغم بگذر
تا کشیدم نفس آن سویِ رمیدن رفتم

موج‌ِ گوهر بِه صدف رازِ خموشان می‌ گفت
گوشِ گرداب‌ گرفتم، بِه شنیدن رفتم

عذرِ تدبیرِ فنا داشت شکستِ پر وُ بال
دامنِ شعله‌ گرفتم، بِه پریدن رفتم

سیرِ هستی چو سحر یک دو نفس افزون نیست
تو همان‌ گیر، که من هم بِه دمیدن رفتم

محملِ شوقِ من آسوده نیابی بیدل
اشک راهی ست، اگر من زِ دویدن رفتم
🌷

پ.ن:

دیشب دوباره
گویا خودم را خواب دیدم:

در آسمان پَر می کشیدم
و لا بِه لایِ ابرها پرواز می کردم

و صبح چون از جا پریدم
در رختخوابم

یک مُشت پَر دیدم
یک مُشت پَر، گرم و پراکنده

پایینِ بالش
در رختخوابِ من نفس می زد

آن گاه با خمیازه ای ناباورانه
بر شانه هایِ خسته ام دستی کشیدم

بر شانه هایم
انگار جایِ خالیِ چیزی..

چیزی شبیهِ بال
احساس می کردم! (قیصر امین پور)
🖤

پ.ن۲:

بِه بوسه‌ ای دِلم از غَم تهی چو ساغرِ مِی کن

که آب شد دِلم از اشتیاق وُ جان بِه لب آمد. (تقی‌ الدّین‌ محمّد اوحدی‌ حسینی) 🖤

🔹 و در نبودنت کنارم آپامه، سه چیز بر من هجوم می آورد: شَب، حَسرت، دلتَنگی. هیچگاه، غیر از تو را از خدا نخواستم.


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور ) 🖤•از دوریِ تو قَلبم قبل از خواب، درد می‌ کِشد آپامه•🖤

ای عِشق زمین وُ آسمان آیۀ توست
بنیادِ ستون بی ستون پایۀ توست

چون رهگذری خسته که می آساید
آسایشِ آفتاب در سایۀ توست

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

دستی زِ کَرَم بِه شانۀ ما نزدی
بالی بِه هوایِ دانۀ ما نزدی

دیری است دِلم چَشم بِه راهت دارد
ای عِشق، سری بِه خانۀ ما نزدی

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

آن مرغ که پَر زند بِه بام وُ درِ دوست
خواهد که دهد سَر بِه دمِ خنجرِ دوست

این نکته نوشته اند بر دفترِ عِشق
سَر دوست ندارد آنکه دارد سرِ دوست*

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

من همسفرِ شراب از زرد بِه سُرخ
من همرهِ اضطراب از زرد بِه سُرخ

یِک روز بِه شوق هجرتی خواهم کرد
چون هجرتِ آفتاب از زرد بِه سُرخ

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

آهنگ وُ سرودِ لبتان سوختن است
اندیشۀ روز وُ شبتان سوختن است

رازی است میانِ تو وُ پروانه وُ شمع
کز روزِ ازل مذهبتان سوختن است

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

این دِل بِه کدام واژه گویم چون شد؟
کز پرده برون وُ پرده دیگرگون شد

بگذار بگویمت که از ناگفتن
این قافیه در دلِ رباعی خون شد

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

در خواب شَبی شهابی پیدا کردم
در رقصِ سراب، آب پیدا کردم

این دفترِ پُر ترانه را هم روزی
در کوچۀ آفتاب پیدا کردم

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

برخیز بِه خونِ دِل وضویی بکنیم
در آبِ ترانه شستشویی بکنیم

عمر اندک وُ فرصتِ خموشی بسیار
تلخ است سکوت، گفتگویی بکنیم

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

تبم ترسم که پیراهن بسوزد
زِ هُرمِ آهِ من آهن بسوزد

مرا فردوس می شاید که ترسم
دلِ دوزخ بِه حالِ من بسوزد

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

تو تنهایی، تو از تن ها جُدایی
غریبی، بی کسی، بی آشنایی

دلا گویی تو را من می شناسم
تو از اینجا نِه ای، اهلِ کجایی؟
🌷

پ.ن:

*هر دِل که طواف کرد گردِ درِ عِشق
هم خسته شود در آخر از خنجرِ عِشق

این نکته نوشته ایم بر دفترِ عِشق
سَر دوست ندارد آنکه دارد سرِ عِشق (منسوب به خواجه عبدالله انصاری) ❤️

🎵
آهنگساز: زنده یاد ناصر چشم آذر
با صدای: بی کلام؛ تاریخ انتشار: ۱۳۸۴
🎼 دانلود آهنگ زیبای خواب با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، 📕 گزیده متن کتاب ، زنده یاد استاد ناصر چشم آذر (آهنگساز) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه بیست و یکم مرداد ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر گلوی شوق از دفتر تنفس صبح نوشته ی قیصر امین پور

شبِ عبورِ شما را شهاب لازم نیست
که با حضورِ شما، آفتاب لازم نیست

در این چمن که زِ گلهایِ برگزیده پُر است
برایِ چیدنِ گُل، انتخاب لازم نیست

خیالِ دارِ تو را خصم از چِه می بافد؟
گلویِ شوق که باشد طناب لازم نیست

زِ بس که گِریه نکردم، غرورِ بغض شکست
برای غسلِ دل مُرده، آب لازم نیست

کجاست جایِ تو؟ - از آفتاب می پرسم -
سوالِ روشنِ ما را جواب لازم نیست

زِ پشتِ پنجره برخیز تا بِه کوچه رَویم
برای دیدنِ تصویر، قاب لازم نیست
🌷

🌸 عنوان: دفاع مقدس، اثر: رضا بدرالسماء 🌸


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب ، استاد رضا بدرالسماء (نقاش) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه بیست و یکم مرداد ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر چرا چنین؟ از دفتر آینه های ناگهان نوشته ی قیصر امین پور

بغضهایِ کالِ من، چرا چنین؟
گریه هایِ لالِ من، چرا چنین؟

جزر وُ مدّ یال آبی ام چِه شد؟
اهتزازِ بالِ من، چرا چنین؟

رنگِ بالهایِ خوابِ من پَرید
خامیِ خیالِ من، چرا چنین؟

آبگینه تابِ حیرتم نداشت
حیرتِ زلالِ من، چرا چنین؟

دِل مجالِ پایمالِ درد بود
تنگ شد مجالِ من، چرا چنین؟

خشک وُ خالی وُ پریده لبِ دِلم
کاسۀ سفالِ من، چرا چنین؟

داغِ تازۀ تو، داغِ کاغذی
داغِ دیر سالِ من، چرا چنین؟

هر چِه وُ همه، تمام مالِ تو
هیچ وُ هیچ مالِ من، چرا چنین؟

سال وُ ماه وُ روزِ تو چرا چنان؟
روز وُ ماه وُ سالِ من، چرا چنین؟

در گذشته، سرگذشتم این نبود
حال، شرحِ حالِ من، چرا چنین؟

ای چرا وُ ای چگونۀ عزیز!
جرأتِ سوالِ من، چرا چنین؟
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : یکشنبه بیست و یکم مرداد ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

(  قیصر امین پور  ) ❤️•فدایِ عشقِ تو جان است، تا به تن چه رسد•❤️

خوشا رقصِ مردانی از آینه
سوارانِ میدانی از آینه

خوشا رفتن از خود، رسیدن بِه خویش
سفر در خیابانی از آینه

خوشا محوِ تکرارِ تصویرها
گذشتن زِ ایوانی از آینه

همه غرقِ حیرت زِ دیدارِ خویش
در امواجِ طوفانی از آینه

دلِ خویش را آب وُ جارو کنیم
بیاریم مهمانی از آینه

زِ باغی که آیینه کاری شده است
بچینیم دامانی از آینه

در آغاز آیینه بودیم وُ باز
بیابیم پایانی از آینه
🌷

پ.ن:

ره می‌ سپارم و از راه وُ غایتم آگاه
مرگ در پیچ وُ خمان برایِ من رقصان است

نمی‌ هراسمش که بخواهم حذر کنم از او
که مواجهۀ مرگ برایِ من بسی آسان است (سليم عبدالقادر)
❤️

🔹 فرماندۀ شهید اسماعیل هنیه، روزی این ابیات را با همان ایمان و ثبات و روحیۀ ایثار بر زبان جاری ساخت. شهادتت مبارک مرد!

پ.ن۲:

🔹 سنگ را بِه همانجا كه از آن آمده، بازگردانيد؛ زیرا شَر و بدى را جُز با شَر و بدى نمى‌ توان دفع كرد. - مولا علی (ع) - نهج‌ البلاغه، حکمت۳۱۴

🔹 روش برخورد با متجاوز: رُدُّوا الْحَجَرَ: سنگ را برگردانيد، كنايه از مقابله بِه مثل است.

پ.ن۳:

🔹 نوشته بود: آیت‌ الله خامنه‌ ای با نماز بر پیکرِ شهید اسماعیل هنیه، برگِ جدیدی در تاریخ رقم خواهد زد؛ «نمازِ رهبرِ شیعه جبهه مقاومت بر پیکر رهبرِ سُنیِ جبهه مقاومت» و این بزرگترین طرح‌ وارۀ آخرالزمانیِ اُمتِ اسلامی است. «نمازِ ولی‌ فقیه شیعه بر مُجاهدِ اهل تسنّن» همین یک خط، جانِ صهیونیسم را بِه آتش می‌ کشد.

پ.ن۴:

🔹 آن روزی که شهرِ اصفهان در دورۀ «‎شاه‌ سلطان‌ حسین‌» موردِ غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومتِ باعظمتِ صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ امّا «‎شاه‌ سلطان‌ حسین‌» ضعیف بود. اگر جمهوری اسلامی دچارِ «‎شاه‌ سلطان‌ حسین‌ ها» بشود، دچارِ مدیران و مسئولانی بشود که مقابلِ دشمن دچارِ رُعب و خوف هستند و جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساسِ قدرت نمی کنند، در مردمِ خودشان احساسِ توانائی و قدرت نمی کنند، کارِ جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.

🔹 اگر «‎شاه‌ سلطان‌ حسین‌» این گونه فكر كرده بود كه یك جان كه ارزشی ندارد، هزار جان را انسان برایِ حاكمیّتِ اسلام، رضایِ خدا و سربلندیِ مردم فدا می‌ كند و آن بلایی كه قرار است در صورتِ تسلیمِ من بر سرِ مردم بیاید، سخت‌ تر و توأم با ذلّت است، امّا آن بلایی كه در صورتِ مقاومت پیش می‌ آید، دست‌ِ كم بدونِ ذلّت است، واردِ میدانِ جنگ می‌ شد و می‌ جنگید. بنده به دلیلِ ارادۀ ایستادگی در مردم، احتمالِ قوی‌ ام این است كه اصفهان بِه دستِ مهاجمان نمی‌ افتاد. ⁃ آیت‌ الله خامنه‌ ای۲۴ آذر ۱۳۸۷

پ.ن۵:

🔹 خدا رحمت کند انیس نقاش را. انسانِ شریف و بزرگی بود و خیلی از زمانه‌ اش و از خیلی‌ ها جلوتر و بهتر فکر می‌ کرد. یک بار در مصاحبه‌ ای گفته بود که حتی تهران هم امن نیست و کشتن، ترور کردن، کارِ سختی هم نیست و خیلی راحت می‌ شود کسی را ترور کرد..

🔹 کُشتن خیلی آسان است و اگر کسی فکر می‌ کند، تروریسمِ دولتی کارِ سخت و پیچیده‌ ای است، سخت در اشتباه است. مهم تبعاتِ ترور است، که باید مدنظر قرار بگیرد، من شک ندارم که هر دولتی بخواهد می‌ تواند رئیسِ دولتِ دیگر را با هزار تدبیرِ امنیتی ترور کند. این مسائل فقط بِه تعهد و بِه مسوولینِ دولت‌ ها بر می‌ گردد، که نمی‌ خواهند واردِ چالش‌ هایِ امنیّتی شوند و تبعاتِ اقداماتِ تروریستی را برای خود بخرند.

پ.ن۶:

🔹 و این جمعِ بهشتی و تصویرِ عجیب و غریب که باز هم بِه شهدایش اضافه شد. حاج فواد علی شکر نفر دوم از سمتِ چپ. تصویری از فرماندهانِ شهیدِ محورِ مقاومت‌ در جوارِ دبیر کل حزب‌ الله لبنان، جناب سید حسن نصرالله بِه ترتیب از چپ بِه راست:

🌷 فرمانده شهید مصطفی بدرالدین
🌷 فرمانده شهید فواد علی شکر
🌷 فرمانده شهید قاسم سلیمانی
🌷 فرمانده شهید احمد کاظمی
🌷 فرمانده شهید محمّد رضا زاهدی
🌷 فرمانده شهید عماد فائز مغنیه

🎵
آهنگساز: پیتر گابریل
با صدای: بی کلام؛ تاریخ انتشار: 1989
🎼 دانلود موسیقی آغازِ احساس با کیفیت عالی 🎼
🎼 دانلود موسیقی با این عشق با کیفیت عالی 🎼
🎼 دانلود موسیقی خانۀ مریم با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، 📕 گزیده متن کتاب ، موسیقی دیگر ملّت ها 🇺🇳

تاريخ : جمعه دوازدهم مرداد ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر بگذار عامیانه بیندیشیم از دفتر آینه های ناگهان نوشته ی قیصر امین پور

بگذار بعد از این، تنها، پیشانیِ تو را بسرایم!
حرفی است عامیانه که می گویند:

«تقدیرِ هر کسی را
از پیش، رویِ لوحِ جبینش نوشته‌ اند.»

بگذار عامیانه بیندیشیم!
پیشانیِ تو شاهدِ این راز است

بر رویِ آن خطوطِ موازی
زخمِ تو نکته‌ ای است که باید خواند

در امتدادِ پرواز
زخمِ تو مثلِ نقطه آغاز است

بگذار عاشِقانه بگویم!
بر صفحۀ جبینِ تو

آن نقطه، آن خطوطِ موازی است
که سرنوشتِ قومِ مرا شکل می‌ دهد

پیشانیِ تو، تفسیرِ لوحِ محفوظ
پیشانیِ تو، سورۀ نور است

این رازِ سر بِه مُهرِ قدیمی
از دستبردِ حادثه دور است!

بگذار بعد از این
تنها، پیشانیِ تو را بسرایم.
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : پنجشنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور )  🕯 ♡جان را هوای از قفسِ تن پريدن است♡ 🕯

تو همچون غنچه هایِ چیده بودی
که در پَرپَر شدن خندیده بودی

مگر رازِ حیاتِ جاودان را
تو از فهمیده ها فهمیده بودی؟
🌷

پ.ن:

گر نثارِ قدمِ یارِ گرامی نکنم

گوهرِ جان بِه چِه کارِ دگرم باز آید؟ (جناب حافظ) ❤️

┄┅─═◈═─┅┄┄┅─═◈═─┅┄

زندگی در بند وُ قیدِ رسم‌ِ عادت مُردن است

دست‌، دستِ تُست‌، بشکن این طلسم‌ِ ننگ را (بیدل دهلوی) ❤️

🌸 به یاد شهید ادواردو (مهدی) آنیلی 🌸


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، زنده یاد دکتر ادواردو آنیلی (متفکر ایتالیایی) 🇮🇹

تاريخ : شنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( بیدل دهلوی ) 🪴 💛•ای مژدهٔ دیدارِ تو چون عید مبارک•💛 🪴

ای مژدهٔ دیدارِ تو چون عید مبارک*
فردوس بِه چَشمی‌ که ترا دید مبارک

جان دادم وُ خاکِ سرِ کویِ تو نگشتم
بخت اینقدر از من نپسندید مبارک

در نَردِ وفا بُرد همین باختنی بود
منحوس حریفی‌ که نفهمید مبارک

هر سایه‌ که‌ گُم‌ گشت رساندند بِه نورش
گر دیدنِ رنگی که نگردید مبارک

ای بیخردان غَرهٔ اقبال مباشید
دولت نَبُوَدْ بر همه جاوید مبارک

صبحِ طَرَبِ باغِ محبّت دمِ تیغ است
بسم‌ الله اگر زخم توان چید مبارک

ژولیدگیِ مویِ سرم چترِ فراغیست
مجنونِ مرا سایۀ این بید مبارک

بر بامِ هلال ابرویِ من قبله‌ نما شد
کز هر طرف آمد خبرِ عید مبارک

دِل قانعِ شوقیست بِه هر رنگ‌ که باشد
داغِ تو بِه ما، جام بِه جمشید مبارک

در عِشق یکی بود غَم وُ شادیِ بیدل
بگریست سعادت شد وُ خندید مبارک 🌷

پ.ن:

عید است وُ دِلم خانۀ ویرانه، بیا
این خانه تکاندیم زِ بیگانه، بیا

یِک ماه تمام میهمانت بودیم
یِک روز بِه مهمانیِ این خانه بیا! (قیصر امین پور)
❤️


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : چهارشنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور )  ❤️•فدایِ عشقِ تو جان است، تا به تن چه رسد•❤️

صدایی بِه رنگِ صدایِ تو نیست
بِه جُز عِشق، نامی برایِ تو نیست

شَب وُ روز، تصویرِ موعودِ من
در آیینه جُز چشم‌ هایِ تو نیست

تنِ جاده از رفتنت جان گرفت
رگِ راه جُز ردّپایِ تو نیست

مزارِ تو بی‌ مرز وُ بی‌ انتهاست
تو پاکّی وُ این خاک جایِ تو نیست

بِه تشییعِ زخمِ تو آمد بهار
که جُز سبز، رَختِ عزایِ تو نیست

کسی کز پیِ اهلِ مرهم رود
دگر شیعۀ زخم‌ هایِ تو نیست

بِه آن زخم‌ هایِ مقدّس قسم
که جُز زخم، مرهم برایِ تو نیست
🌷

پ.ن:

🔹 ای عزیز اگر عمرِ خود را فدا کنی در طلبِ این مَردان، نجاتِ تو در آن باشد. این مَردان را نتوان شناخت اِلّا بِه صفایِ دِل و شکستگیِ نَفس، از آنکه خود را ننمایند مگر بِه امرِ حقّ که در رسد بِه آن کس که قابلِ محبَّتِ حقّ باشد:

من نه آن نورم که آلایم بِه هر تَر دامنی
تا رفیقِ خود نیابم کی بِه هر کس دم زنم

در راه خدا دو کعبه آمد حاصل
یِک کعبۀ صورت است و یِک کعبۀ دِل

تا بتوانی زیارتِ دِلها کن
که افزون زِ هزار کعبه آمد یِک دِل (سعد الدّین محمود شبستری)
❤️

🌸 روح این شهدای عزیزتر از جان با سرور و سالارشان محشور باشد 🌸

🎵
آهنگساز: همایون خرّم؛ تنظیم: کامبیز روشن روان
با صدای: بی کلام؛ تاریخ انتشار: ۱۳۷۹
🎼 دانلود آهنگ اوج آسمان با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، 📕 گزیده متن کتاب ، سعد الدّین محمود شبستری (عارف روزگار ایلخانی) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه چهاردهم فروردین ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر پس پدر کی ز جبهه می آید؟ از کتاب باید دوباره رویید نوشته ی قیصر امین پور

پس پدر کی زِ جبهه می‌ آید؟
باز کودک زِ مادرش پرسید

گفت مادر بِه کودکش که بهار
غنچه‌ ها و شکوفه‌ ها که رسید

باز کودک زِ مادرش پرسید
کی بهار و شکوفه می‌ آیند؟

گفت مادر که هر زمان در باغ
غنچه‌ ها، لب بِه خنده بگشایند

روزِ دیگر سراغِ باغچه رفت
کودکِ ما بِه جستجویِ بهار

دید لب بسته است غنچه هنوز
بر لبِ غنچه نیست بویِ بهار

گفت: ای غنچه‌ هایِ خوب، چرا
لبتان را زِ خنده می‌ بندید؟

زودتر بشکفید و باز شوید
آی گُل‌ ها، چرا نمی‌ خندید؟

گاه با غنچه‌ ها سخن می‌ گفت
گاه خواهش زِ غنچه‌ ها می‌ کرد

گاه گلبرگِ غنچه‌ ای را نرم
با سر انگشتِ خویش وا می‌ کرد
🌷

پ.ن:

🟦 اگر شهید نباشد، خورشید طلوع نمی‌ كند و زمستان سپری نمی شود. اگر شهید نباشد، چشمه‌ هایِ اشك می خشكد، قلب‌ ها سنگ می‌ شود و دیگر نمی‌ شكند، و سرنوشتِ انسان بِه شبِ تاریكِ شقاوت و زمستانِ سردِ قساوت انتها می‌ گیرد و امّیدِ صبح و انتظارِ بهار، در سرابِ یأس گُم می شود. اگر شهید نباشد، یادِ خورشیدِ حقّ در غروبِ غرب فراموش می گردد و شیطان، جاودانه كرۀ زمین را تسخیر می‌ كند. (سید مرتضی آوینی) ❤️

پ.ن۲:

🟦 این عکس در آستانه نوروز ٢٨ اسفند ١٣٦٣ در جنوبِ بصره، گرفته شده. استخباراتِ بعثِ عراق خبرنگاران را بِه بازدید صحنه درگیری با ایران برده. عکاسی بِه نام پاولوسکی عکسی از پیکر شهید جوانی می اندازد که جاودانه می شود. پسرک آرام خوابیده، مثلِ هر پسرِ جوانی که پس از ساعتها تلاش بِه خوابِ سنگینی فرو رفته باشد. رنگِ چهره اش نشان می دهد چند روزیست که همین جا آرمیده.

🟥 چهرۀ زیبا و معصومش نشانی از وحشت و درد ندارد. حالتِ دست هایش شبیه کسی است که در خنکایِ یک سحرِ بهاری، شیرین ترین قسمت از بهترین خوابهایِ عالم را تجربه می کند. کفش بِه پا ندارد. کوله پشتی اش خالیست. فانوسقه اش باز شده. جوانِ رشیدمان آنقدر عمیق خوابیده بوده که هر چِه داشته برده اند و او بیدار نشده. و یک دنیا گُلِ وحشی پیکر نازنینش را در برگرفته اند. اینجا دور از تو، در وطن، باز نزدیکِ بهار آمده. امّا اینجا دیگر کسی نیست که گلهایِ وحشی هوسِ بغل کردنش را بکنند! شهیدان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌷

🌸 تکرارِ آرام و دلنوازِ نوروزها را، مدیونِ شهیدانِ وطن هستیم 🌸

🎵
آهنگساز: محمّد رضا علیقلی
با صدای: زنده یاد رحیم مؤذن‌ زاده؛ تاریخ انتشار: ۱۳۷۹
🎼 دانلود قطعه دوازدهم آوای زمین با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، 📕 گزیده متن کتاب ، استاد محمّد رضا علیقلی (آهنگساز) 🇮🇷 ، زنده یاد سید مرتضی آوینی (نویسندۀ معاصر) 🇮🇷

تاريخ : جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۴۰۲ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( قیصر امین پور ) 🖤•برای تو آپامه•🖤

وای از دلِ ديوانه ام، زين دشمنِ همخانه ام
همسايه با بيگانه ام، ويران تر از ويرانه ام

زين پس درونِ خانه ام، يا جایِ دِل يا جایِ من
ای وایِ دِل، ای وایِ دِل، ای وایِ من، ای وایِ من

دِل پرده پرده خون شود، تا پرده ديگرگون شود
چون مرغِ حقّ خون می چكد، از نغمه هایِ نایِ من

ای وایِ دِل، ای وایِ دِل
ای وایِ من، ای وایِ من

شايد نسيمی آيد وُ بويی زِ باغت آورد*
تا در هوايت گُل كند، خاكسترِ پرهایِ من

داغِ دِلم بی گفتگو، از تو گرفته رنگ وُ بو
دلتنگِ يِك لبخندِ تو، چون غنچه سَر تا پایِ من*

از من بِه جُز اين های وُ هو
آداب وُ ترتيبی مجو

من آن شبانِ عاشِقم، هوهویِ من، هيهایِ من
من آن شبانِ عاشِقم، هوهویِ من، هيهایِ من
🌷

پ.ن:

دست وُ پا گُم کردهٔ شوقِ تماشایِ توام

افکَنَد یارب سَر افتاده در پایِ توام (بیدل دهلوی) 🖤

🎵
آهنگساز: عبّاس خوشدل
با صدای: علیرضا افتخاری؛ تاریخ انتشار: ۱۳۷۹
🎼 دانلود آهنگ زیبای شبان عاشق با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، استاد علیرضا افتخاری (خواننده) 🇮🇷 ، زنده یاد استاد عبّاس خوشدل (آهنگساز) 🇮🇷

تاريخ : دوشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۲ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر رازهای سربسته از کتاب به قول پرستو نوشته ی قیصر امین‌ پور

یک جوانۀ کوچک، در زیرِ خاک می خندید
در دلِ زمین، رازی، مثلِ درد می پیچید

در دلِ زمین، غنچه، مثلِ راز، پنهان بود
رازهای سربسته، در دِلش فراوان بود

باد، بادِ بازیگوش، مُشتِ غنچه را وا کرد
رازِ خاک را در باغ، بوته بوته افشا کرد

کاشکی ورق می زد، باد، دفترِ گُل را
کاشکی کسی می خواند، رازِ چشمِ بلبل را

کاشکی کنارِ گُل، چند لحظه می ماندیم
این کتابِ زیبا را، صفحه صفحه می خواندیم
🌷

پ.ن:

پاره سنگی در آسمان چرخید
بالِ گنجشکِ کوچکی لرزید

چیزی از شاخه بر زمین افتاد
کسی از روی شیطنت خندید

شاعری روی دفترش خم شد
شانه هایش زِ درد تیر کشید

قطره ای از قلم بِه کاغذ ریخت
دفتر از درد بر خودش پیچید (قیصر امین پور)
🖤

پ.ن۲:

تو این هوای خنک و بارونی فقط موسیقی و قهوه می تونه آرومم کنه، گاهی جُز گوش دادن بِه موسیقی هیچ‌ تسلایی نیست. روحت شاد آندره آرزومانیان عزیز، حسِ او در نوازندگیِ پیانو بی نظیر بود. 🎹 💙

🎵
آهنگساز: علی موثقی؛ پیانو: آندره آرزومانیان
با صدای: بی کلام؛ تاریخ انتشار: ۱۳۷۷
🎼 دانلود آهنگ زیبای بازگشت با کیفیت عالی 🎼

موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 🎼 دانلود آهنگ خاطره انگیز و ماندگار ، 📕 گزیده متن کتاب ، زنده یاد استاد آندره آرزومانیان (آهنگساز) 🇮🇷

تاريخ : جمعه چهارم اسفند ۱۴۰۲ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( سید حسن حسینی ) 🌹 ♡برای قیصر امین پور ♡ 🌹

رفیقِ همسفرِ روزهایِ بارانی
بیا بِه کوچه بِه پا کُن شبِ غزلخوانی

چقدر فاصله انداخت بینِ من تا تو
سکوتِ سنگیِ دیوار هایِ سیمانی!

شریعتِ تو مرا گفت قبله را دریاب
طریقتِ تو مرا برد رو بِه حیرانی

بِه شیخِ شهر، دوباره نوشته ام نامه:
که یِک غزل نفسی تازه کن مسلمانی

ازل ازل همه آن بود، ابد ابد این است
غزل غزل همه باقی، نفس نفس فانی

بِه خانقاه نگاه تو اعتکاف کنند
قلندرانِ غزل، وقتِ شعر درمانی

تو قافِ قلۀ سیمرغِ شعرِ امروزی
بِه بی نشانه ترین خاستگاه ایمانی

و عاشقانِ جهان تسلیت بِه تو گویند
تویی که با تو رقم خورده این ادب دانی

تویی که با تو هنوز آسمان، گُل آذین است
بِه استعاره در این مزرع چراغانی

بگو بِه برج نشینانِ این خراب آباد
بِه ساکنانِ قفس باد خانه ارزانی!

اگر بِه کلبۀ درویشی ام نهی پا را
غزل برایِ تو سر می برم بِه مهمانی

برادرم، پدرم، اصل و فصلِ من عِشق است*
چِه نسبت است مرا با "ی"هایِ پایانی
🌷

پ.ن:

* این مصرع از دیوان شمس وام گرفته شده است.


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، زنده یاد دکتر سید حسن حسینی (شاعر معاصر) 🇮🇷

تاريخ : پنجشنبه بیست و هشتم دی ۱۴۰۲ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

📚 شعر خمیازۀ فریاد از دفتر آینه های ناگهان نوشته ی قیصر امین پور

شاخه‌ ها تن بِه تقاضایِ شکستن دادند
برگ‌ ها یک بِه یک از شاخه بِه خاک افتادند

باز موسیقیِ تارِ شَب وُ قانونِ سکوت
بادها باز هم آوازِ عزا سَر دادند

بس که خمیازۀ فریاد کشیدم، دیری‌ ست
خواب‌ هایم همه کابوس، همه فریادند

لب بِه آواز گشودم، بِه لبم مُهر زدند
چَشمم آمد بِه سخن، سُرمه بِه خوردش دادند

گرچِه یاران همه از شادیِ ما غمگین‌ اند
باز شادیم که یاران زِ غمِ ما شادند
🌷


موضوعات مرتبط: زنده یاد دکتر قیصر امین پور (شاعر معاصر) 🇮🇷 ، 📕 گزیده متن کتاب

تاريخ : چهارشنبه یکم آذر ۱۴۰۲ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |
📚 شعر فریاد از دفتر زمستان نوشته ی مهدی اخوان‌ ثالث
( بیدل دهلوی ) 🖤•تنم اینجاست، و روحم جاییست که او در آن نفس می‌ کشد•🖤
( حافظ شیرازی ) 🖤•اگر آرامشْ لمس‌ کردنی بود، بی‌ گمان دستِ توست آپامه•🖤
( قیصر امین پور ) ❤️•محبوبم! قرارِ ما حوالی بویِ سیب...•❤️
( صائب جانمان ) 🪴 💙•الهی! خوشا آنان که فقط با تو دل خوش کرده‌ اند•💙 🪴
( جبران خلیل جبران ) 🖤•امیدوارم تلخی دیگری جز قهوه نچشید!•🖤
( حسین منزوی ) 🕯 ♡مرا بسوزانید؛ شاید دلتنگی‌ ام، تمام شد♡ 🕯
( رهی معیری ) 🖤•محبوبِ من! تو رفته‌ ای و خورشید روزی هزار بار غروب می‌ کند•🖤
( میر افضل الدین ثابت ) 🕌🌹 زنانِ عالم الگویی بهتر از فاطمه (س) نمی‌ توانند پیدا کنند 🌹🕌
( پل الوار ) ❤️•به خاطرِ تمامِ سلول هایِ تنت؛ تمامِ ذرّاتِ جهان را دوست دارم•❤️
( پو چویی ) 🖤•هنوز هم زیر پوستَم ساکنی آپامه•🖤
( وحشی بافقی ) 🖤•وقتی دلتنگت می‌ شوم آپامه، تپشِ قلبم به شدّت آزارم می‌ دهد•🖤
( صائب جانمان ) ❤️•من را در آغوشت پنهان کن، من را در عشقت بسوزان•❤️
( قیدی شیرازی ) 🖤•پروردگارا هرگز عشقِ او را از من نگیر؛ آمین•🖤
( حسین منزوی ) 🖤•می‌خواهَمت آپامه؛ مثلِ محکومی به اِعدام! کاملاً، ناامید•🖤
( بیژن نجدی ) 🧡•محبوبِ من! بی‌ تو پاییز دورانِ سختی‌‌ست•🧡
( وحشی بافقی ) 🖤•چیزی نمی‌ خواهم جُز در آغوش کشیدنت آپامه•🖤
( حسین منزوی ) 🖤•من تو را تنها ستاره‌ ای می‌ دانم که به قلبم شادمانی می‌ بخشد•🖤
( حسین منزوی )  🕌 🌹 فقط‌ حیدر‌ امیرالمومنین‌ است 🌹 🕌
(طالب آملی)‏ 🖤•در این دنیا در جستجوی پناهگاهی هستم که از دستانت شروع میشود•🖤
( فضل الله توکل ) 🖤•غربت یعنی هم صحبتیِ آنی را که دوستش داری از دست بدهی•🖤
( شهین حنانه ) 🖤•معنی زندگی را جُز با تو نمی‌ دانم؛ دلتنگِ توام آپامه•🖤
💎 ( لسانی شیرازی ) 💎
( صائب تبریزی ) 🖤•تپشِ قلبم به شدّت آزارم می‌دهد؛ ای عشق دست از کُشتنم بردار!•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•آخرین غمِ من نبودی؛ امّا بزرگترینِ آنها بودی•🖤
( نزار قبانی ) 🖤•گفت عشق چیست؟ او را بوسیدم گفتم مابقی را تو بگو....•🖤
( فریدون مشیری ) 🖤•بیا بخوان ترانه ای به گوشِ جانم، بیا ببر به عالمِ فرشتگانم•🖤
( فیاض لاهیجی ) 🖤•بمان با من عزیزم، بهترینم، تو را تا بینهایت دوست دارم آپامه•🖤
( حکیم اسدالله قمشه‌ ای ) 🖤•من به معجزه ای نیاز دارم که من را در دستانِ تو بسپارد•🖤
( حسین منزوی ) 🖤•امید دارم به دیدنش... و تا بینهایت دوستش دارم•🖤
صفحه اصلی 💯
⬇️ لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد ⬇️
        🌟 مطالب قديمی تر را مشاهده کنید >>


تماس با 
ما
.: Weblog Themes By Best Poems:.