رفتی وُ بی لبِ جانبخشِ تو جانم بِه لب است*
تنم از آتشِ سودایِ تو، در تاب وُ تب است
یار، با مدّعی، امروز بِه عیش وُ طَرب است
صحبتِ آدمی وُ دیو، حدیثی عجب است
بِه سرِ زُلفِ دراز تو که بی زُلف وُ رُخت*
شامِ من تیره تر از زُلفت وُ روزم چو شَب است
زِ حلاوت ندهم نسبتِ لعلت بِه رطب
این حلاوت که لبت راست، کجا با رطب است؟
در شبِ وصل، نخواهم که نشستن بِه بَرت
که بِه پیشِ تو نشستن، نه طریقِ ادب است
دلِ من زِ آتشِ سودایِ تو، در سوز وُ گداز*
آنچنان است که در آتشِ سوزان، حَطَب است
ترسم آخر سپرم جان وُ بِه وصلت نرسم*
که مرا لَنگ در این مرحله، پایِ طلب است
آنکه جان داد زِ هجرِ رُخِ لیلی صفتی
رهروِ وادیِ غَم، زرگرِ مجنون لقب است 🌷
پ.ن:
سرِ خیالِ تو گردم که خواب را هرگز
بِه گِردِ دیدۀ شَب زنده دار نگذارد (ملکی قمی) 🖤
┄┅─═◈═─┅┄
غَمش را جای در دِل داده ام امّا پشیمانم
از آن ترسم که وقتِ مُردنم با جان برون آید (نظام دستغیب) 🖤
┄┅─═◈═─┅┄
بِه رنگِ مغزِ بادامی که از توأم جدا ماند
در آغوشم نمایان است خالی بودنِ جایت (وحید قزوینی) 🖤
پ.ن۲:
چگونه فراموشت کنم، وقتی از دلِ من روییدی؛ از زندگی چشمانِ تو مرا بس است آپامه 🖤
موضوعات مرتبط: محمّد حسن زرگر اصفهانی (شاعر روزگار قاجار) 🇮🇷
غزالی را که عمری رامِ خود کردم رمید از من*
چو محکم دید الفت، رشتۀ الفت برید از من
گذشت از الفتم جانان، نمی دانم چِه باعث شد*
فکند از دیده ام دِلبر، نمی دانم چِه دید از من
بِه من دستِ ارادت داد لیک از سست پیمانی*
همان نارفته با هم چند گامی پا کشید از من
بدو گفتم که امّید از تو دارم بوسۀ چندی*
بگفتا باش تا روزِ قیامت ناامید از من
بِه زرگر بوسه بی زر گفتمش دادی چِرا؟ گفتا
نبودش زر، از آن مسکین بِه نقدِ جان خرید از من 🌷
موضوعات مرتبط: محمّد حسن زرگر اصفهانی (شاعر روزگار قاجار) 🇮🇷
هر طرفی قیامتی کرده بِه پا زِ قامتش
شور فکنده در جهان، قامتِ چون قیامتش
شِکوه زِ دستِ جورِ او پیشِ کسی نمی کنم
تا بِه من آنچِه می کند، کس نکند ملامتش
از سرِ رسمِ مهر وُ کین هستم وُ هست روز وُ شَب
او زِ پیِ هلاکِ من، من زِ پیِ سلامتش
دِل که شد از غمِ تو خون، گفتم وُ باورت نشد*
سرخیِ اشکِ من نگر، خواهی اگر علامتش
از نگهیم دِل بَرد، وز سخنیم جان دهد
هست بِه چشم وُ لب مگر شعبده وُ کرامتش؟
روزِ وصال زرگرت گر نفشانْد جان بِه ره
تا بِه قیامت ای صنم بس بُود این ندامتش 🌷
موضوعات مرتبط: محمّد حسن زرگر اصفهانی (شاعر روزگار قاجار) 🇮🇷
با یادِ تو، هرگز نکند، یادِ کسی دِل
غیر از تو، نخواهد نفسی، همنفسی دِل
گر نیست، در این قافله، آن قافله سالار
بی تاب، چِرا گشته زِ بانگِ جرسی، دِل؟
در سینه کند، ناله چنان بی تو، که گوئی
مرغی است گرفتار، بِه کنجِ قفسی، دِل 🌷
موضوعات مرتبط: محمّد حسن زرگر اصفهانی (شاعر روزگار قاجار) 🇮🇷
گر قطعِ نظر از منِ بی تاب وُ توان کرد؛ جُز صبر که آن هم نتوانم، چِه توان کرد؟! 🌷
موضوعات مرتبط: محمّد حسن زرگر اصفهانی (شاعر روزگار قاجار) 🇮🇷
بیا، بیا و برآور زِ انتظار، دِلم را
که بیش از این دلِ من، تابِ انتظار ندارد
مگو چِه سان گذرد، روزگارِ من بِه غمِ او*
کسی که در غمِ یار است، روزگار ندارد
بِه پیچ وُ تاب، دلِ من بود بِه سینه، از آنرو
که راه، در سرِ آن زُلفِ تابدار ندارد
اگر نه عاشقِ سیمین بریست، پس زِ چِه زرگر
بجز رُخِ چو زر وُ چشمِ سیمبار ندارد 🌷
موضوعات مرتبط: محمّد حسن زرگر اصفهانی (شاعر روزگار قاجار) 🇮🇷
📚 زهر شیرین، از دفتر ابر و کوچه نوشته ی فریدون مشیری
( قیصر امین پور ) ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش سوم 🔰
( قیصر امین پور ) ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش دوم 🔰
( قیصر امین پور ) ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش اول 🔰
( رضا عبداللهی ) 🖤•برای تو آپامه•🖤
( هانا هنجنی ) 🖤•این همه دلتنگی در یک سینه و راهِ گریزی نیست•🖤
📚 از کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان، صفحه ۱۶. نوشته ی دکتر سیّد محمّد بهشتی
( صائب جانمان ) ❤️•شهادت حسین فهمیده و روز نوجوان گرامی باد•❤️
( محمد علی بهمنی ) 🖤•از رنج هایِ دنیا پناه بر علیّ مرتضی علیه السلام•🖤
( مسعود هوشمند ) 🖤•برای تو آپامه•🖤
( زکی همدانی ) 🖤•خداحافظی اش سرد بود، و گویی برای او چیزی نبودم•🖤
( اوحدی مراغه ای ) 🖤•با وجودِ فاصله هاى دور، تا مرگ دوستت خواهم داشت آپامه•🖤
( استاد شهریار ) 🖤•هر چیز زیبا می شود اگر تو به همراهِ من باشی حتی اندوهم•🖤
( ولی دشت بیاضی ) 🖤•خداحافظی اش سرد بود، و گویی برایِ او چیزی نبودم•🖤
( واله اصفهانی ) 🕯 ♡بعد از تو؛ ذوقی در زندگی ام نیست آپامه♡ 🕯
( ذوقی اصفهانی ) 🖤•تمامِ شَب که دور از آغوشِ توام چه خواهم کرد؟•🖤
( کلیم کاشانی ) 🖤•من تا وقتِ مرگ عاشقت خواهم ماند آپامه•🖤
( ناصح اصفهانی ) 🖤•هر چه در آغوشِ تو اتفاق بیفتد را دوست دارم آپامه، حتی مرگ•🖤
( شانی تکلو ) 🖤•بین من و تو وداعی نیست، تو همواره همراهِ من خواهی بود•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•ستاره ای که هر شب تو را تماشا میکند کاش چشمِ من بود آپامه•🖤
( بیدل دهلوی ) 🖤•این صورتِ تو بود که خوابیده بود بر سینه ام یا ماه باغهای پُر از میوه؟•🖤
( طالب آملی ) 🖤•پیراهنی از تارِ وفا دوخته بودم؛ چون تابِ جفایِ تو نیاوردْ کفن شد•🖤
📚 از کتاب رام كردن زن سركش، علاءالدين پازارگادی، ص ۴٥٩ نوشته ی ويليام شكسپير
( عبدالرحمن جامی ) 🖤•در دوست داشتنِ تو، خودم را بسیار رنجاندم•🖤
( عبدالرحمن جامی ) 🖤•بگذار در آغوشِ تو آرام بگیرم آپامه•🖤
( طالب آملی ) 🖤•در آغاز همۀ قصّه ها، قصّۀ من با تو آغاز شد•🖤
( کلیم کاشانی ) 🖤•دوستت دارم؛ تو ندایِ عِشق در قلبِ غمینِ منی آپامه•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•تو، در ژرف ترين نقطه از وجودم، هستی•🖤
📚 کابوس، از دفتر شعر تشنه طوفان نوشته ی فریدون مشیری
( بیدل دهلوی ) 🖤•دِل به یادِ پرتوِ حُسنت سراپا آتش است•🖤
صفحه اصلی 💯




































































































































































































































































































