🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋

💫 ♡چه باشد شعر؟! آهِ سینه سوزی کز جگر خیزد! جلال‌الدّین‌ میر‌آفتابی♡ 💫

🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋 | فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

✍️ شعر همیشه خوب
🦋 همیشه شعر به راه و قافیه خوب است 🦋 💫 ♡چه باشد شعر؟! آهِ سینه سوزی کز جگر خیزد! جلال‌الدّین‌ میر‌آفتابی♡ 💫

( کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی ) 🏴 صلّی اللهُ علیکَ یا رسول الله 🏴

یا سیّد الانام! درودِ جنابِ تو
وِردِ زبانِ ماست، مَه وُ سال وُ صبح وُ شام

نزدیکتر چه تحفه فرستیم ما زِ دور
در دستِ ما همین صلوات است والسّلام¹
🌷

«اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و عجل فرجهم»

پ.ن:

۱. شاعر: بیتِ دوم از کمال‌ الدین اسماعیل اصفهانی است. ممکن است بیتِ اولین نیز از خودِ او باشد. بیتِ مطلعِ این شعرِ کمال‌ الدین چنین است:

ای جُز به احترام، خدایت نبرده نام

وی سلکِ انبیا زِ وجودِ تو با نظام


🟦 ای عزیز! این حدیث را گوش کن که [حضرت] مصطفی علیه‌ السّلام گفت: «من عشق فعفّ و کتم فمات مات شهیدا¹» هر که عاشِق شود و آنگاه [عفّت وَرزَد و] عِشق، پنهان دارد و در عِشق بمیرد، شهید بُوَد. 🌷 «عین‌ القضات همدانی | تمهیدات»

۱- رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله: مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ، ماتَ شَهيدا. [كنز العمّال: ۶۹۹۹] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كه عاشِق شود و خود را پاك نگه دارد و با اين حال بميرد، شهيد مُرده است.


🟥 ملّا ناظم هروی در وقتِ بیرون آمدن از مدینۀ طیّبه گفته:

از درگهت ای رسولِ یثرب مسکن
معذورم اگر به یادم آمد رفتن

نگذاشت مروّت که زِ گردِ حرمت
عطری نرسانم به گریبانِ وطن
🌷


چه عذرخواهیِ زیبا و دلنشینی!

🌸 «اصحاب کساء» اثر: استاد رضا بدرالسماء 🌸


موضوعات مرتبط: عین القضات همدانی (شاعر روزگار سلجوقی) 🇮🇷 ، کمال‌ الدّین اصفهانی (شاعر روزگار ایلخانی) 🇮🇷 ، فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷 ، 📗 با کاروان شعر عاشورایی و آئینی

تاريخ : شنبه یکم شهریور ۱۴۰۴ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🖤•عشقِ تو بسانِ بازگشت به بهارِ کودکی است•🖤

تو تازه رو زِ مِی وُ گلشن از بهار امروز
مرا وُ مرغِ چمن را فتاده کار امروز

بِه شاخِ شعله عجب نیست گر زِ فیضِ هوا
چو گُل شکفته شود غنچه شرار امروز

دِلم بِه زخمِ گُل وُ داغِ لاله می سوزد
که در چمن شده زُلفِ تو مشکبار امروز

بِه آب وُ رنگِ تو نازم که لاله زار شود
اگر فتد گذرت بر بنفشه زار امروز

هوایِ مستیِ فردا شکفته ام دارد
چنان که نیستم افسرده از خمار امروز

تو دِل گشایی وُ او غنچه را شکفته کند
بِه گَردِ حُسنِ تو کی می رسد بهار امروز

پیاده تاخت بِه میدانِ گفتگو ناظم
عجب مدان که شود بر سخن سوار امروز
🌷


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه هفتم فروردین ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🕯 حاصلِ شمعِ وجودم همه اشک آمد و آه 🕯

برقِ آهم کرد روشن مجلسِ احباب را*
سوختم چون شمع در چشمِ تر امشَب خواب را

ناصح میخواره در میخانه کی گیرد قرار
بی ادب زندان شمارد مجلسِ آداب را

هر که شد خونریز، نتوانش مبارز نام کرد
بر صفِ مردان چِه قدرت، تاختن قصّاب را؟

گر لبِ زخمِ شهیدان خشک باشد دور نیست
جوهرِ تیغِ تو در زنجیر دارد آب را

اشک چون شورش کند ناظم چِه سود از آستین
کی بِه افسون می توان بستن رهِ سیلاب را
🌷


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه هفتم فروردین ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🖤•تا نسوزد دِل، صفا حاصل نگردد سینه را•🖤

تا نسوزد دِل، صفا حاصل نگردد سینه را*
چشم بر خاکسترِ طوطی است این آیینه را

در لباسِ زاهدی اظهارِ رِندی بَد نماست
پینۀ اطلس نزیبد خرقۀ پشمینه را

از بد وُ نیکِ سرشت ذرّه خورشید اگه است
امتحان حاجت نباشد عاشقِ دیرینه را

بس که عریانی پرستم کرده تحریکِ جنون
پنجۀ عکسم گریبان می درد آیینه را

کرده آزاد از غَم وُ شادی کمالِ حیرتم
كودكِ صورت چِه داند شنبه وُ آدینه را

آستینی چون محبّت، دامنی چون مهر هست*
بی وفایان گو برافروزند شمعِ کینه را

دیر تر شهرت کند ناظم سخنهایِ دقیق
اعتبار امسال باشد، بادۀ پارینه را
🌷


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه هفتم فروردین ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🖤•دوستت داشته‌ ام، دوستت می‌ دارم و دوستت خواهم داشت آپامه•🖤

عالمی را داغِ حسرت سوخت تا ما سوختیم*
سوختیم امّا نه چون پروانه تنها سوختیم

جلوه در گلزارِ بی فیضِ جهان دیوانگی است
بر سر هر گُل که سر زد، داغِ سودا سوختیم

دشمنی با هر که دارد سینۀ گرمی، بَدَست
آب بر آتش گر افشاندیم، خود را سوختیم

خصمِ عاجز را ادب کردیم، ملزم شد قوی
در پر وُ بالِ قفس پرداز، عَنقا سوختیم

چون نگردد نوح در طوفانِ عِشق از ما خجل؟
کشتیِ امّیدِ ما چون شد مهیّا، سوختیم

خوش متاعی، چشمِ بد بسیار دارد در کمین
چون سپند از گرمیِ بازارِ سودا سوختیم

زادۀ ابرست وُ خندد برق بر چشمِ ترش
ناظم از بی مهریِ ابنایِ دنیا سوختیم*
🕯

پ.ن:

تا نسوزد دِل، صفا حاصل نگردد سینه را
چشم بر خاکسترِ طوطی است این آیینه را

آستینی چون محبّت، دامنی چون مهر هست
بی وفایان گو برافروزند شمعِ کینه را (ناظم هروی) 🖤

پ.ن۲:

هر دم از شوقِ تو آغوش زِ هم باز کنم
مرغ خواهم شوم وُ سویِ تو پرواز کنم

رازِ عشقِ تو که از خویش نهان می دارم
وه ندانم که کرا محرمِ این راز کنم (غواصی یزدی)
🖤


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه هفتم فروردین ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🖤•بی‌ تو رنگی نشکفت از مِیِ گلگونِ بهار•🖤

بی‌ تو رنگی نشکفت از مِیِ گلگونِ بهار*
سال گردید، ولی تا مُژه در خونِ بهار

ما بِه سیر گُلِ نوروزِ خیالِ تو خوشیم
راهِ گلزار نگیریم بِه افسونِ بهار

معنیِ شوخیِ حُسنِ تو رباینده‌ ترست
تا رسیدیم، گذشتیم زِ مضمونِ بهار

بی‌ نسیمِ گُلِ گفتارِ حکیمانۀ تو
برنیاید زِ خُمِ غنچه فلاطونِ بهار

تا کند ساعتِ نوروز، صبا زربازی
غنچه بگشوده در گنجِ فریدونِ بهار

لیلیِ حُسنِ تو بی‌ پرده وُ کوته‌ نظران
همه دیوانۀ باغ وُ همه مجنونِ بهار

ناظم از زمزمۀ تازۀ کِلکِ تو تَر است
صوتِ بلبل که نوا داده بِه قانونِ بهار
🌷


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه هفتم فروردین ۱۴۰۳ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

💎 ( ناظم هروی ) 💎

شبها چو روزها زِ صفایِ تو روشن است*
بوها چو رنگها بِه هوایِ تو روشن است

کوثر سرشت حورِ بهشتی لطافتی
چون موج، تارتارِ قبایِ تو روشن است

یِک موی بر تنِ تو کدورت‌ پذیر نیست
صبحِ دمیده‌ ای همه جایِ تو روشن است

ای خار، خون آبله پامال کی شود
هر گوشه آتشی بِه جزایِ تو روشن است

ای بختِ تیره، عمرِ تو افزون كه خاكِ ما
چون آبِ زندگی زِ بقایِ تو روشن است

من ذرّه‌ تر زِ عِشق وُ تو خورشید تر زِ حُسن
پروازِ خاطرم بِه هوایِ تو روشن است

ناظم اگر چو عکس زِ صورت جدا شوی
هر جا که روشن است، برایِ تو روشن است
🌷


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : شنبه نهم دی ۱۴۰۲ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🕯 آه از تو آپامه 🕯

شَب که غَم شعلۀ افسوس کند آهِ مرا
پارۀ دِل، پرِ طاووس کند آه مرا

بس که صاف است دِلم، آینه گر شمع شود
روکشِ پردۀ فانوس کند آه مرا

حلّۀ ناز چو پوشند سهی بالایان
شعله، پیراهنِ ناموس کند آه مرا

شد زِ دیوانگی‌ اش بادیه زندان، چِه کنم؟
داوری نیست که محبوس کند آه مرا

شد فلک خیره، دمِ حوصله پردازی کو
که بِه این آینه محسوس کند آه مرا

پرده برداشتن از رازِ فلک غمّازی‌ است
آه اگر حوصله جاسوس کند آه مرا

دیده روییّ وُ کند دعویِ تأثیر، کجاست
پشتِ آیینه که مأیوس کند آه مرا

شد بلند از دلِ پُرشور، مبادا بِه غلط
برهَمن رشتۀ ناقوس کند آه مرا

بس که خوشبو شده از بویِ محبّت، ناظم
نفسِ صبح، زمین بوس کند آه مرا
🌷

پ.ن:

آهم از چرخِ برین می گذرد در غمِ او
آه ازین غَم که زِ حالِ دلِ من بی خبر است

‏━━━━━━━━━━━‏━━━━━━━━
مُرده ام بی او چِه سان بر آه من سوزد دِلش
کی کند در دِل اثرِ آهی که از جان برنخاست (فضولی‌ بغدادی)
🖤

پ.ن۲:

تو مرگِ من زِ خدا خواستی وُ غافل از این
که من ملالِ تو هم از خدا نمی‌ خواهم

در آن مقام که بیماریم زِ غصۀ اوست
اگر مسیح بیاید شفا نمی خواهم (مفتون امینی)
🖤

پ.ن۳:

مرا با انتقام در آغوشت بگیر آپامه، گویی بینِ ما کینه‌ ای است قدیمی 🖤


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : سه شنبه پنجم دی ۱۴۰۲ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🕯 دِلم زِ تربیتِ آهِ سرد تاریک است 🕯

شدم گداختۀ صد حجاب، چون نشوم؟
بِه آتشم سر وُ کار است، آب چون نشوم؟

گرفتم این‌ که چو کوه استوار بنیادم*
تمامْ سیلِ سرشکم، خراب چون نشوم؟

بِه قدرِ تیرگیِ بخت فیض بیند مرد*
ستاره‌ سوخته‌ ام، آفتاب چون نشوم؟

دِلم زِ تربیتِ آهِ سرد تاریک است
مربّیِ نفسِ سوخته تاب چون نشوم؟

پیادۀ جلوِ وحشتنم سوارانند
بِه یکّه تازِ جنون همرکاب چون نشوم؟

بلند مصرعِ دیوانِ طبعِ موزونم
زِ دودمانِ سخن، انتخاب چون نشوم؟

زِ قیصریۀ دِل جنسِ گریه می آرم
زِ بیعِ دیدۀ تر کامیاب چون نشوم؟

بِه هر که داد نمک، زد بِه دیده‌ اش انگشت
زِ بختِ شورِ نمکدان، خراب چون نشوم؟

تلاشِ روضۀ توفیق می کنم ناظم*
مقیمِ خاکِ درِ بوتراب چون نشوم؟ 🌷


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : شنبه هشتم بهمن ۱۴۰۱ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🤍•با هم مهربان باشیم•🤍

بی خواست اگر سویِ تو یارِ تو نیاید
بگذر زِ محبّت که بِه کارِ تو نیاید

گر خشتِ لحد، برگِ ره عِشق ندانی
بویِ گُلِ رحمت زِ مزارِ تو نیاید

پروانه شوی گر نفس سوخته ای را
خورشید بِه چشمِ شبِ تارِ تو نیاید

احسان هنری نیست بِه امّیدِ تلافی*
نیکی بِه کسی کن که بِه کارِ تو نیاید

لیلی است درین بادیه در دامِ تو ناظم
مجنون نتواند بِه شکارِ تو نیاید
🌷


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : دوشنبه نهم اسفند ۱۴۰۰ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |

( ناظم هروی ) 🕯 ♡آه از تو آپامه♡ 🕯

از تردّد کی قدم در راهِ آن کو می کِشم
گر بِه پایم می خلد خاری، زِ زانو می کِشم

چون صبا دامانِ پاکم مـحرمِ گلزار کرد
پرده بر می دارم از رویِ گُل وُ بو می کِشم

در مصورّخانۀ مشقِ جنون از زخم وُ داغ
بر رُخِ دِل طرحِ چشم وُ نقشِ ابرو می کِشم

در نمی‌ آید بِه ذهن وُ بر نمی‌ آید زِ جان*
آه از این دوری، که در نزدیکیِ او می‌ کِشم

در فنایِ هر که باشد منکر دُردی کشان
می کنم چون شیشه مِی در ساغر وُ هو می کشم!

با وجودِ ضعفِ طالع با سپهرم در تلاش
این کمانِ سخت را بی زورِ بازو می کِشم

هر که دارد شیوۀ چشمِ تو، با او دوستم
تا بدان غایت که خار از پایِ آهو می کشم!

تا چو ناظم زینتِ بزمِ توکّل دیده ام
پایِ خواهش از ره گلزارِ مینو می کِشم 🕯


موضوعات مرتبط: فرخ حسین ناظم هروى (شاعر روزگار صفوی) 🇮🇷

تاريخ : یکشنبه هشتم اسفند ۱۴۰۰ | | نويسنده : ✍️ شعر همیشه خوب |
📚 زهر شیرین، از دفتر ابر و کوچه نوشته ی فریدون مشیری
( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش سوم 🔰
( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش دوم 🔰
( قیصر امین پور )  ❤️•فصلی با شهادت و شهیدانِ خدایی•❤️ 🔰 بخش اول 🔰
( رضا عبداللهی ) 🖤•برای تو آپامه•🖤
( هانا هنجنی ) 🖤•این همه دلتنگی در یک سینه و راهِ گریزی نیست•🖤
📚 از کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان، صفحه ۱۶. نوشته ی دکتر سیّد محمّد بهشتی
( صائب جانمان ) ❤️•شهادت حسین فهمیده و روز نوجوان گرامی باد•❤️
( محمد علی بهمنی ) 🖤•از رنج هایِ دنیا پناه بر علیّ مرتضی علیه السلام•🖤
( مسعود هوشمند )  🖤•برای تو آپامه•🖤
( زکی همدانی ) 🖤•خداحافظی‌ اش سرد بود، و گویی برای او چیزی نبودم•🖤
( اوحدی مراغه ای ) 🖤•با وجودِ فاصله هاى دور، تا مرگ دوستت خواهم داشت آپامه•🖤
‏( استاد شهریار ) 🖤•هر چیز زیبا می‌ شود اگر تو به همراهِ من باشی حتی اندوهم•🖤
( ولی دشت‌ بیاضی ) 🖤•خداحافظی‌ اش سرد بود، و گویی برایِ او چیزی نبودم•🖤
( واله اصفهانی ) 🕯 ♡بعد از تو؛ ذوقی در زندگی‌ ام نیست آپامه♡ 🕯
( ذوقی اصفهانی ) 🖤•تمامِ شَب که دور از آغوشِ توام چه خواهم کرد؟•🖤
( کلیم کاشانی ) ‏🖤•من تا وقتِ مرگ عاشقت خواهم ماند آپامه•🖤
( ناصح اصفهانی ) 🖤•هر چه در آغوشِ تو اتفاق بیفتد را دوست دارم آپامه، حتی مرگ•🖤
( شانی تکلو ) 🖤•بین من و تو وداعی نیست، تو همواره همراهِ من خواهی بود•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•ستاره ای که هر شب تو را تماشا میکند کاش چشمِ من بود آپامه•🖤
( بیدل دهلوی ) 🖤•این صورتِ تو بود که خوابیده بود بر سینه‌ ام یا ماه‌ باغ‌های پُر از میوه؟•🖤
( طالب آملی )‏ 🖤•پیراهنی از تارِ وفا دوخته بودم؛ چون تابِ جفایِ تو نیاوردْ کفن شد•🖤
📚 از کتاب رام‌ كردن زن سركش، علاءالدين پازارگادی، ص ۴٥٩ نوشته ی ويليام شكسپير
( عبدالرحمن جامی ) 🖤•در دوست‌ داشتنِ تو، خودم را بسیار رنجاندم•🖤
( عبدالرحمن جامی ) 🖤•بگذار در آغوشِ تو آرام بگیرم آپامه•🖤
( طالب آملی )‏ 🖤•در آغاز همۀ قصّه ها، قصّۀ من با تو آغاز شد•🖤
( کلیم کاشانی ) 🖤•دوستت دارم؛ تو ندایِ عِشق در قلبِ غمینِ منی آپامه•🖤
( سعدی شیرازی ) 🖤•تو، در ژرف ترين نقطه از وجودم، هستی•🖤
📚 کابوس، از دفتر شعر تشنه طوفان نوشته ی فریدون مشیری
( بیدل دهلوی ) 🖤•دِل به یادِ پرتوِ حُسنت سراپا آتش است•🖤
صفحه اصلی 💯
⬇️ لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد ⬇️

تماس با 
ما
.: Weblog Themes By Best Poems:.